Dictiornary-Farsi | شالوده انعطاف پذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
flexible footing	شالوده انعطاف پذیر


Other Matches

supple	انعطاف پذیر
elastic	انعطاف پذیر
flexible	انعطاف پذیر
flexible	انعطاف پذیر تا شدنی
flexible tariff	تعرفه انعطاف پذیر
flexible price	قیمت انعطاف پذیر
flexible pavement	شوسه انعطاف پذیر
flexible budget	بودجه انعطاف پذیر
flexible disk	دیسک انعطاف پذیر
elastic supply	عرضه انعطاف پذیر
elastic demand	تقاضای انعطاف پذیر
inelastic	غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
nitty-gritty	شالوده
infrastructure	شالوده
skeleton	شالوده
footing	شالوده
erection	شالوده
skeletons	شالوده
substructure	شالوده
substructures	شالوده
texture	شالوده
textures	شالوده
foundation trench	شالوده
erections	شالوده
foundation	شالوده
kernel	شالوده
kernels	شالوده
ground plans	شالوده
ground plan	شالوده
pedestal	شالوده
pier foundation	شالوده پی
pedestals	شالوده
foundation	شالوده اصل
combined footing	شالوده مرکب
earthquake proof foundation	شالوده ضد زلزله
pile foundation	شالوده شمعی
soles	شالوده تنها
sole	شالوده تنها
skeletonizer	شالوده ریز
footstone	سنگ شالوده
foot stone	سنگ شالوده
road foundation	شالوده راه
base course	لایه شالوده
strip footing	شالوده نواری
pedestals	پایه مجسمه شالوده
pedestal	پایه مجسمه شالوده
skeletonize	شالوده چیزی راریختن
investigation of foundation conditions	تحقیق شرایط شالوده
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
bearing pressure on foundation	فشار تکیه گاهی شالوده
ill founded	دارای شالوده یا اساس بد بی پروپا
plasticity	انعطاف
inflexion	انعطاف
inflexions	انعطاف
inflections	انعطاف
inflection	انعطاف
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
dumbarton oaks conference	شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
uncompromisingly	غیرقابل انعطاف
flexibility	انعطاف پذیری
flexibility	قابلیت انعطاف
rigid	انعطاف ناپذیر
uncompromising	غیرقابل انعطاف
malleability	قابلیت انعطاف
inflexibility	انعطاف ناپذیری
pliability	قابلت انعطاف
plasticity	انعطاف پذیری
rigidity	انعطاف ناپذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
resile	انعطاف داشتن
pliable	قابل انعطاف
flexible	قابل انعطاف
nonflexible wage	مزد انعطاف ناپذیر
price rigidity	انعطاف ناپذیری قیمت
smooth <adj.>	نرم وقابل انعطاف
soft <adj.>	نرم وقابل انعطاف
wage flexibility	انعطاف پذیری دستمزد
rigidity of wages	انعطاف ناپذیری مزدها
rigidity of prices	انعطاف ناپذیری قیمت ها
wage rigidity	انعطاف ناپذیری مزد
price responsiveness	انعطاف پذیری قیمت
nonflexible price	قیمت انعطاف ناپذیر
flexible disk	دیسک قابل انعطاف
flexible lead	اتصال قابل انعطاف
intortion	پیچش ساقه انعطاف
waxy flexibility	انعطاف پذیری مومی
flexibilitas cerea	انعطاف پذیری مومی
malleable	نرم وقابل انعطاف
intorsion	پیچش ساقه انعطاف
flexible cord	سیم قابل انعطاف
flexible joint	اتصال قابل انعطاف
lock step	غیر قابل انعطاف
flexible shaft	محور قابل انعطاف
economic flexibility	انعطاف پذیری اقتصادی
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
unchangeably <adv.>	به طور غیر قابل انعطاف
immutably <adv.>	به طور غیر قابل انعطاف
flexible brake tubing	لوله قابل انعطاف ترمز
flexible arm lamp	چراغ مطالعه قابل انعطاف
unalterably <adv.>	به طور غیر قابل انعطاف
flexible metal hose	لوله فلزی قابل انعطاف
software flexibility	انعطاف پذیری نرم افزار
flexible fuel tubing	لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
bine	هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
air foil	سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
foils	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
cases	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
foundation soil	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
lanolin	لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
cleavable	رخ پذیر
soluble	حل پذیر
pliable	خم پذیر
solvable	حل پذیر
pi acceptor	پی پذیر
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
reflexible	انعکاس پذیر
rotatable	چرخش پذیر
semi solvable	نیم حل پذیر
sequacious	نصیحت پذیر
reducible	تقلیل پذیر
reclaimable	ادعا پذیر
protractile	امتداد پذیر
flxible	خمش پذیر
refutable	تکذیب پذیر
regulable	تنظیم پذیر
fissionable	شکافت پذیر
fixable	ثبات پذیر
revocable	ابطال پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
mendable	اصلاح پذیر
remediable	گزیر پذیر
remediable	چاره پذیر
remediable	درمان پذیر
resolvable	تفکیک پذیر
proton acceptor	پرتون پذیر
mutable	تغییر پذیر
maintainable	نگهداشت پذیر
magnetizable	مغناطیس پذیر
liquefiable	گداز پذیر
limitable	محدودیت پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
placable	دلجویی پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
pilable	انحنا پذیر
pervious	نفوذ پذیر
perturbable	اشوب پذیر
miscible	امتزاج پذیر
open cheque	چک انتقال پذیر
miscible	امیزش پذیر
pacifiable	تسکین پذیر
partible	بخش پذیر
passible	فساد پذیر
penetrable	رخنه پذیر
perfectible	کمال پذیر
infusible	گداز نا پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
improvable	بهبود پذیر
healable	درمان پذیر
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
generable	زایش پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر
fissile	شکاف پذیر
fusible	گداز پذیر
proprotionable	تناسب پذیر
improvably	اصلاح پذیر
impressible	تاثیر پذیر
precipitable	تعلیق پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
increasable	افزایش پذیر
placative	تسکین پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
plunderable	چپاول پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
protean	شکل پذیر
contrivable <adj.>	انجام پذیر
achievable <adj.>	اجرا پذیر
doable <adj.>	اجرا پذیر
executable <adj.>	اجرا پذیر
feasible <adj.>	اجرا پذیر
practicable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	اجرا پذیر
makeable <adj.>	اجرا پذیر
contrivable <adj.>	اجرا پذیر