English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
Other Matches
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
the probability is احتمال دارد
in all like احتمال کلی دارد
likelihood احتمال کلی دارد
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
caculated risk <idiom> شانس زیاد برای موفقیت
not to have a prayer of achieving something کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
lymphocyte نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
asteroids نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
girgerbread نوعی نان شیرینی که زنجبیل دارد
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
asteroid نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
griesen نوعی سنگ گرافیتی که کوارتز و میکا دارد
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
monitored صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
rhythm-and-blues نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
It's to take away. برای بردن است.
delectus برای ترجمه دارد
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
pantechnicon van یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
laughter مسابقه اسان برای بردن
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
What's in it for me? <idiom> این چه سودی برای من دارد؟
serves گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
served گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serve گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
import بردن محصولات به کشوری برای فروش
sinking line نخی برای فرو بردن زیر اب
importing بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported بردن محصولات به کشوری برای فروش
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
parkas نوعی کت برای محافظت از باد و باران
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
pontoar نوعی کرجی برای پل بندی کلک
There's an exception to every rule. برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Italian stucco is world famous . گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
It is written for our benefit نوشته کردن برای ما فایده دارد
does it matter to you ایا برای شما اهمیت دارد
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
make something out <idiom> ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
key کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
herbicide عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
cool out راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
herbicides عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
cpu کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
to offshore something چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
ark [نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
symbol نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
acoustic فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
Berlin کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
acoustic تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
colour صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
multimedia CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
colours صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombs تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
salomon damper خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
bombed out تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
adlib نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
to nick a horse's tail بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
edge کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
multifunction صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
edges کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
cassettes چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassette چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
spooler وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
job دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
terminator مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
minimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
jobs دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
expanded memory system ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
handsel شانس
chanced شانس
fortunes شانس
chance شانس
chances شانس
odds شانس
luck شانس
chancing شانس
fortune شانس
Sound Blaster نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
means ends analysis نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
floats اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floated اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
float اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
machine address نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
fortunate خوش شانس
jinx شانس نیاوردن
jinxes شانس نیاوردن
(not a) snowball's chance in hell <idiom> بد شانس مطلق
jinxes ادم بد شانس
jinx ادم بد شانس
fall on feet <idiom> شانس آوردن
unlucky fellow آدم بد شانس
unlucky girl آدم بد شانس
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
fortuity قضا وقدر شانس
press (push) one's luck <idiom> به شانس بستگی داد
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
fustic wood [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
speeds حالت شانس خوب داشتن
casualism اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
speed حالت شانس خوب داشتن
cook one's goose <idiom> شانس کسی رااز اوگرفتن
speeding حالت شانس خوب داشتن
Fortunately I wasnt hurt. شانس آوردم . طوریم نشد
To hit a wining streak. شانس آوردن ( درقمار وغیره )
plug [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com