Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
raised shoulder
شانه برجسته
Other Matches
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
hackle
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
embossment
نقوش برجسته برجسته کاری
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif
حجاری ونقوش برجسته برجسته
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
head to head
رقابت شانه به شانه
stereograph
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse
برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
iekke
شانه ها
shoulder
شانه
harrower
شانه زن
pitchfork
شانه
epaule
شانه
omoplate
شانه
master slave manipulator
یک شانه
combings
دم شانه
beater
شانه
scapula
شانه
scapulas
شانه
boek bou
شانه
combing
شانه
combed
شانه
pitchforks
شانه
shouldering
شانه
comb
شانه
shoulders
شانه
shouldered
شانه
comb case
شانه دان
clips
شانه فشنگ
clippings
شانه فشنگ
brushed
شانه خورده
clipped
شانه فشنگ
ctenoid
شانه مانند
clip
شانه فشنگ
epauliere
زره شانه
verge
شانه راه
epauliere
شانه پوش
flax comb
شانه کتان
flush shoulder
شانه همسطح
ctenophore
شانه داران
ctenophora
شانه داران
clip laten
شانه گیر
bough
شانه حیوان
shoulder blades
استخوان شانه
shouldered
شانه راه
shoulder
شانه راه
heckles
شانه کردن
shoulders
شانه راه
unkempt
شانه نکرده
shouldering
شانه راه
Comb ( brush ) your hair .
موهایت را شانه کن
arch spring line
شانه طاق
rake comb
شانه شیاری
verges
شانه نااستوار
Afro pick
شانه مخصوص فر
broad shouldered
شانه پهن
verges
شانه راه
boughs
شانه حیوان
flush shoulder
شانه همکف
shoulder balance
بالانس شانه
raised shoulder
شانه سکویی
rack type cutter
شانه رنده
shoulder blade
استخوان شانه
harness
بند شانه
harnessing
بند شانه
pectinated
شانه دار
neck and neck
شانه بشانه
honeycombs
شانه عسل
harnessed
بند شانه
honeycomb
شانه عسل
soft shoulder
شانه هموار
heckling
شانه کردن
shoulder of road
شانه راه
teasel
شانه چوپان
shoulder brace
شانه بند
teasels
شانه چوپان
teazels
شانه چوپان
heckled
شانه کردن
teazles
شانه چوپان
teazle
شانه زدن
scaular
استخوان شانه
heckle
شانه کردن
hard shoulder
شانه استوار
teazel
شانه زدن
teazle
شانه چوپان
hatchel
شانه کتان
hoopoe
شانه بسر
cop-out
شانه خالی
hackle
شانه کردن
clip ejector
شانه پران
curries
شانه یا قشوکردن
curry
شانه یا قشوکردن
cop-outs
شانه خالی
hard shouder
شانه راست
verge
شانه نااستوار
fly comb
شانه ارهای
lapwings
شانه بسر
lapwing
شانه بسر
honey comb
شانه عسل
weasels
شانه خالی کردن
verges
شانه تثبیت نشده
weasel
شانه خالی کردن
verge
شانه تحکیم نشده
verges
شانه تحکیم نشده
verges
شانه خاکی جاده
shrink
شانه خالی کردن از
teeth of the comb
دندانه های شانه
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
verge
شانه خاکی جاده
shrinking
شانه خالی کردن از
verge
شانه تثبیت نشده
shrinks
شانه خالی کردن از
square shouldered
دارای شانه پهن
pectinate
شانهای شانه دار
hard shoulder
شانه تحکیم شده
hard shoulder
شانه تثبیت شده
winnowwing fan
جام پنجه شانه
flinch
شانه خالی کردن
flinched
شانه خالی کردن
flinches
شانه خالی کردن
flinching
شانه خالی کردن
horned grebe
مرغابی شانه بسر
teasers
شانه کننده پشم
teaser
شانه کننده پشم
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
teasel
خارزدن شانه زدن
teasels
خارزدن شانه زدن
teazels
خارزدن شانه زدن
teazles
خارزدن شانه زدن
quail
شانه خالی کردن
quails
شانه خالی کردن
scapulo humeral
وابسته به شانه وبازو
teazel
خارخسک شانه چوپان
cop-out
شانه خالی کردن
beat
شانه خالی کردن
acromial
متعلق بنوک شانه
shrug
شانه را بالا انداختن
shrugging
شانه را بالا انداختن
shirk
شانه خالی کردن از
shirked
شانه خالی کردن از
shirking
شانه خالی کردن از
shirks
شانه خالی کردن از
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
bleneh
شانه خالی کردن
camail
زره شانه وگردن
evade
شانه خالی کردن
shirk
شانه خالی کردن
repudiate
شانه خالی کردن
shrugged
شانه را بالا انداختن
comber
ماشین شانه زنی
to c. ata difficulty
ازسختی شانه خالی کردن
hatchel
کتان پاک کن شانه زدن
dabchick
اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
carding
شانه کردن پشم یاپنبه
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
subscapular
واقع در زیر استخوان شانه
back-comb
شانه کردن مو به سمت فرق سر
ravel
شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
heckling
بباد طعنه گرفتن شانه
clipped
شانه فشنگ گیره کاغذ
clip
شانه فشنگ گیره کاغذ
clippings
شانه فشنگ گیره کاغذ
clips
شانه فشنگ گیره کاغذ
He shrugged his shoulders.
او
[مرد]
شانه اش را بالا انداخت.
heckle
بباد طعنه گرفتن شانه
heckled
بباد طعنه گرفتن شانه
heckles
بباد طعنه گرفتن شانه
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
shoulder knot
روبان یاحمایل زینتی روی شانه
to overrun one's duty
از انجام وفیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility .
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrug
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugged
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
She had let her hair down .
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
lie down
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
d. muscle
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
shrink one's duty
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
dominant
برجسته
raised
برجسته
pre-eminent
برجسته
starring
برجسته
conspicuous
برجسته
convex
برجسته
illustrous
برجسته
illustrious
برجسته
mainline
برجسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com