English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
shrug شانه را بالا انداختن
shrugged شانه را بالا انداختن
shrugging شانه را بالا انداختن
Search result with all words
shrug بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugged بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
Other Matches
He shrugged his shoulders. او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
toss بالا انداختن
tosses بالا انداختن
tossing بالا انداختن
tossed بالا انداختن
tie بالا انداختن توپ
ties بالا انداختن توپ
dandle بالا و پایین انداختن
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
head to head رقابت شانه به شانه
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pitchfork شانه
combings دم شانه
boek bou شانه
epaule شانه
shouldering شانه
shoulders شانه
shouldered شانه
harrower شانه زن
beater شانه
pitchforks شانه
master slave manipulator یک شانه
combing شانه
scapulas شانه
combed شانه
comb شانه
omoplate شانه
scapula شانه
shoulder شانه
iekke شانه ها
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
teazels شانه چوپان
lapwing شانه بسر
shoulder of road شانه راه
honey comb شانه عسل
soft shoulder شانه هموار
flax comb شانه کتان
hatchel شانه کتان
lapwings شانه بسر
teasel شانه چوپان
ctenoid شانه مانند
teazles شانه چوپان
neck and neck شانه بشانه
teasels شانه چوپان
ctenophora شانه داران
hackle شانه کردن
ctenophore شانه داران
hoopoe شانه بسر
rack type cutter شانه رنده
fly comb شانه ارهای
hard shoulder شانه استوار
shouldered شانه راه
teazel شانه زدن
teazle شانه چوپان
teazle شانه زدن
scaular استخوان شانه
flush shoulder شانه همکف
flush shoulder شانه همسطح
shoulder balance بالانس شانه
pectinated شانه دار
epauliere شانه پوش
epauliere زره شانه
raised shoulder شانه برجسته
shoulder brace شانه بند
raised shoulder شانه سکویی
comb case شانه دان
clip laten شانه گیر
verge شانه راه
shoulder blades استخوان شانه
shoulder شانه راه
shoulder blade استخوان شانه
shouldering شانه راه
heckling شانه کردن
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
shoulders شانه راه
curry شانه یا قشوکردن
verge شانه نااستوار
curries شانه یا قشوکردن
harness بند شانه
harnessed بند شانه
harnessing بند شانه
verges شانه نااستوار
honeycombs شانه عسل
hard shouder شانه راست
rake comb شانه شیاری
Afro pick شانه مخصوص فر
clips شانه فشنگ
honeycomb شانه عسل
arch spring line شانه طاق
boughs شانه حیوان
verges شانه راه
bough شانه حیوان
broad shouldered شانه پهن
heckle شانه کردن
brushed شانه خورده
unkempt شانه نکرده
clip شانه فشنگ
heckles شانه کردن
clipped شانه فشنگ
heckled شانه کردن
clippings شانه فشنگ
clip ejector شانه پران
cop-outs شانه خالی
cop-out شانه خالی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
bleneh شانه خالی کردن
pectinate شانهای شانه دار
shrinking شانه خالی کردن از
horned grebe مرغابی شانه بسر
shrinks شانه خالی کردن از
weasel شانه خالی کردن
shrink شانه خالی کردن از
weasels شانه خالی کردن
verge شانه تحکیم نشده
verges شانه خاکی جاده
shoulder هرچیزی شبیه شانه
shouldering هرچیزی شبیه شانه
shoulders هرچیزی شبیه شانه
quails شانه خالی کردن
quail شانه خالی کردن
acromial متعلق بنوک شانه
camail زره شانه وگردن
shirks شانه خالی کردن از
shirking شانه خالی کردن از
verge شانه تثبیت نشده
verge شانه خاکی جاده
teasers شانه کننده پشم
teaser شانه کننده پشم
verges شانه تحکیم نشده
verges شانه تثبیت نشده
shirk شانه خالی کردن از
shirked شانه خالی کردن از
comber ماشین شانه زنی
teazel خارخسک شانه چوپان
repudiate شانه خالی کردن
evade شانه خالی کردن
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
teeth of the comb دندانه های شانه
hard shoulder شانه تحکیم شده
hard shoulder شانه تثبیت شده
square shouldered دارای شانه پهن
shouldered هرچیزی شبیه شانه
winnowwing fan جام پنجه شانه
flinching شانه خالی کردن
flinches شانه خالی کردن
flinched شانه خالی کردن
flinch شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن
beat شانه خالی کردن
teasels خارزدن شانه زدن
teasel خارزدن شانه زدن
teazels خارزدن شانه زدن
teazles خارزدن شانه زدن
cop-out شانه خالی کردن
scapulo humeral وابسته به شانه وبازو
let down پایین انداختن انداختن
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
subscapular واقع در زیر استخوان شانه
heckles بباد طعنه گرفتن شانه
clips شانه فشنگ گیره کاغذ
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
clipped شانه فشنگ گیره کاغذ
clippings شانه فشنگ گیره کاغذ
clip شانه فشنگ گیره کاغذ
heckled بباد طعنه گرفتن شانه
heckle بباد طعنه گرفتن شانه
dabchick اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
heckling بباد طعنه گرفتن شانه
carding شانه کردن پشم یاپنبه
ravel شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
to overrun one's duty از انجام وفیفه شانه خالی کردن
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
lie-down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
shoulder knot روبان یاحمایل زینتی روی شانه
shrink one's duty از انجام وظیفه شانه خالی کردن
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
She had let her hair down . موهایش را ریخته بود روی شانه اش
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
lateral raise تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com