Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
prize fellow
شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
Other Matches
reward and rewarded
جایزه.جایزه داده شده
pupillage
دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupilage
دوره شاگردی مرحله شاگردی
Bounty hunter
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
pre eminent
سرامد
preeminent
سرامد
gifted
سرامد
header record
رکورد سرامد
header
سرامد سرانداز
headers
سرامد سرانداز
header label
برچسب سرامد
awards
جایزه دادن جایزه
awarding
جایزه دادن جایزه
awarded
جایزه دادن جایزه
award
جایزه دادن جایزه
plusage
سرامد مقدار اضافی
plussage
سرامد مقدار اضافی
tp perfect oneself in an art
در هنری سرامد یا کامل شدن
ceeb (college entrance examination board
شورای امتحانات ورودی
college entrance examinations board
شورای امتحانات ورودی
invigilation
پاییدن شاگردان هنگام امتحانات
in the schools
مشغول دادن امتحانات دانشگاه
invigilating
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
to study up
خود را اماده امتحانات کردن
invigilated
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
testamur
گواهی نامه گذراندن امتحانات
O levels
نمرهی قبولی در این امتحانات
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
invigilates
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
invigilate
شاگردان را هنگام امتحانات پاییدن
A levels
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
A level
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
journey work
شاگردی
journeywork
شاگردی
schoolmates
هم شاگردی
pupilship
شاگردی
schoolmate
هم شاگردی
studentship
شاگردی
school mate
هم شاگردی
discipleship
شاگردی
apprenticeships
شاگردی
school fellow
هم شاگردی
apprenticeship
شاگردی
prentice
شاگردی کردن
to serve apprenticeship
دوره شاگردی
tutoring
اموزش تک شاگردی
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
apprentices
شاگردی کردن کاراموز
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
apprentice
شاگردی کردن کاراموز
to serve one s a
دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
oppidan
شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
salvtatorian
شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
to take up one'sindentures
سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searchingly
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
awarding
جایزه
prizes
جایزه
prizing
جایزه
guerdon
جایزه
bounty
جایزه
rewardable
جایزه
prized
جایزه
priase
جایزه
prising
جایزه
prises
جایزه
prised
جایزه
prise
جایزه
rewarded
جایزه
rewards
جایزه
premiums
جایزه
premium
جایزه
trophy
جایزه
prize
جایزه
reward
جایزه
bonuses
جایزه
trophies
جایزه
meed
جایزه
prize man
جایزه بر
bonus
جایزه
awarded
جایزه
awards
جایزه
award
جایزه
to win laurels
جایزه گرفتن
testimonialize
جایزه دادن
Nobel Prize
جایزه نوبل
head money
جایزه اوردن سر
nobel prize
جایزه نوبل
purse
جایزه نقدی
export bounty
جایزه صدور
oscar
جایزه اسکار
pursed
جایزه نقدی
purses
جایزه نقدی
laureate
جایزه دار
pursing
جایزه نقدی
prized
انعام جایزه
premium for excellence
جایزه فضیلت
consideration
جایزه قیمت
considerations
جایزه قیمت
testimonial
پاداش جایزه
prizing
انعام جایزه
prizes
انعام جایزه
prize
انعام جایزه
prizer
برنده جایزه
money
جایزه نقدی
prizewinner
برنده جایزه
testimonials
پاداش جایزه
rewarder
جایزه یا پاداش دهنده
brilliancy prize
جایزه درخشندگی شطرنج
cup
گلدان جایزه مسابقات
outland trophy
جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
pewter
جام پیروزی جایزه
booby prizes
جایزه تسلی بخش
booby prize
جایزه تسلی بخش
cups
گلدان جایزه مسابقات
Ig Nobel Prize
جایزه ایگ نوبل
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
cupped
گلدان جایزه مسابقات
Nobel laureate
برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner
برنده جایزه نوبل
coronate
جایزه یا انعام دادن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
prize poem
شعری که جایزه برده است
edward j. neil award
جایزه بوکسور ممتاز سال
eclipse award
جایزه سوارکار ممتاز سال
salvage money
جایزه نجات کشتی یا محموله
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
cupholder
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
prizefight
مسابقه مشت زنی جایزه دار
dispatch money
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
golden shoe
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
by way of
بعنوان
undwe the t. of
بعنوان
ashes
جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
preparatorily
بعنوان تهیه
under the plea of
بعنوان به بهانه
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
sullivan award
جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
armlet
بازوبند
[بعنوان جواهر]
supervisory
بعنوان بررسی کننده
pattern
بعنوان الگو بکاربردن
patterns
بعنوان الگو بکاربردن
co opt
بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation
پذیرفتن بعنوان همکار
co-opt
بعنوان همقطار پذیرفتن
surcharges
بعنوان جریمه گرفتن
co-opts
بعنوان همقطار پذیرفتن
surcharge
بعنوان جریمه گرفتن
co-opting
بعنوان همقطار پذیرفتن
co option
پذیرفتن بعنوان همکار
co-opted
بعنوان همقطار پذیرفتن
under the notion of
بعقیده بفکر بعنوان
saving
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
on the score of neglect
بعنوان غفلت ازاین بابت
sit-in
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-ins
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
record as target
ثبت کردن بعنوان هدف
parent
بعنوان والدین عمل کردن
to take something as a joke
چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
to present oneself
[as]
خود را اهداء کردن
[بعنوان]
sit in
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
under the guize of
بعنوان به بهانه درهیئت درزی
bait fish
ماهی کوچک بعنوان طعمه
as
بهمان اندازه بعنوان مثال
instance
بعنوان مثال ذکر کردن
instances
بعنوان مثال ذکر کردن
marks
بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark
بعنوان سیگنال استفاده میکند
tax incentive
مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
historicize
بعنوان تاریخ نشان دادن
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .
قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com