Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 134 (8 milliseconds)
English	Persian
worthy of praise	شایان تمجید سزاوارتمجید شایان ستایش
Other Matches
adorable	شایان ستایش
commendably	چنانکه شایان ستایش باشد
gigantesque	شایان
love worthy	شایان
considerable	شایان
lordly	شایان لرد
worthy	شایان سزاوار
presentable	شایان معرفی
worthiest	شایان سزاوار
worthier	شایان سزاوار
honorable	شایان تعریف
reprovable	شایان سرزنش
approvable	شایان تحسین
exemplary	شایان تقلید
picturesque	شایان تصویر
acclamable	شایان افرین
blameful	شایان توبیخ
blamable	شایان توبیخ
mobbish	پست شایان توده
knight like	شایان شوالیه گری یاسلحشوری
stratagems	تمجید
exaltation	تمجید
gloria	تمجید
laudation	تمجید
stratagem	تمجید
doxology	تمجید
extolment	تمجید مدح
applause	تشویق و تمجید
worthy of praise	لایق تمجید
plaudit	صدای افرین تمجید
praising	تمجید وستایش کردن
praised	تمجید وستایش کردن
praises	تمجید وستایش کردن
praise	تمجید وستایش کردن
blow over <idiom>	از خود تمجید کردن ،قوربون خودرفتن
commendation	ستایش
encomium	ستایش
eulogium	ستایش
extolment	ستایش
laud	ستایش
lauded	ستایش
praising	ستایش
adulation	ستایش
doxology	ستایش
worship	ستایش
worshiped	ستایش
worshiping	ستایش
worshipping	ستایش
worships	ستایش
eulogy	ستایش
eulogies	ستایش
laudation	ستایش
praised	ستایش
praises	ستایش
veneration	ستایش
adoration	ستایش
panegyrics	ستایش
proneur	ستایش گر
panegyric	ستایش
praise	ستایش
lauds	ستایش
orison	ستایش
panegyrical	ستایش
lauding	ستایش
hierolatry	ستایش مقدسات
laudator	ستایش کننده
doxological	ستایش امیز
sweet talk <idiom>	ستایش کسی
doxologize	ستایش گفتن
to pay tribute to	ستایش کردن
praiseful	ستایش امیز
praiseworthiness	برای ستایش
eulogistic	ستایش امیز
encomiastic	ستایش امیز
panegyrize	ستایش کردن
tribute	ستایش تکریم
laud	ستایش کردن
lauded	ستایش کردن
lauding	ستایش کردن
lauds	ستایش کردن
glorifying	ستایش کردن
glorifies	ستایش کردن
commends	ستایش کردن
commending	ستایش کردن
commended	ستایش کردن
commend	ستایش کردن
kudos	ستایش کردن
laudable	قابل ستایش
ovations	ستایش و استقبال
admiring	ستایش امیز
eulogised	ستایش کردن
eulogises	ستایش کردن
adorableness	شایستگی ستایش
adorability	شایستگی ستایش
unsung	ستایش نشده
glorify	ستایش کردن
tributes	ستایش تکریم
exaltation	سرافرازی ستایش
eulogizing	ستایش کردن
ovation	ستایش و استقبال
eulogizes	ستایش کردن
eulogising	ستایش کردن
eulogized	ستایش کردن
eulogize	ستایش کردن
apotheoses	ستایش اغراق امیز
praiseworthily	بطور قابل ستایش
panegyric	ستایش امیز مدیحه
sensibility to praise	حساسیت نسبت به ستایش
panegyrics	ستایش امیز مدیحه
apotheosis	ستایش اغراق امیز
to preach up	ستودن یا ستایش کردن
venerated	ستایش و احترام کردن
venerating	ستایش و احترام کردن
he won a high praise	مورد ستایش بسیارواقع شد
venerates	ستایش و احترام کردن
laudably	بطور قابل ستایش
adorer	ستایش کننده عاشق
venerate	ستایش و احترام کردن
more praise than pudding	ستایش خشک و خالی
panegyrical	ستایش امیز مدیحه
eloge	ستایش شخص مرده
praiseworthy	قابل ستایش ستودنی
magnifcation	درشت سازی ستایش زیاد
palmary	شایسته ستایش و تقدیر برجسته
henotheism	ستایش چند خدا یکی پس ازدیگری
claptrap	سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
hero-worshipper	ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
laud	تمجید کردن مدح کردن
lauded	تمجید کردن مدح کردن
lauds	تمجید کردن مدح کردن
lauding	تمجید کردن مدح کردن
adorably	چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
venerator	تکریم کننده ستایش کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com