Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English
Persian
scandal
شایعات ننگین
scandals
شایعات ننگین
Other Matches
shameful
ننگین
stigmatic
ننگین
stigmatist
ننگین
infamous
ننگین
inglorious
ننگین
dishonoured
ننگین کردن
dishonored
ننگین کردن
shaming
ننگین کردن
shames
ننگین کردن
shamed
ننگین کردن
dishonors
ننگین کردن
shame
ننگین کردن
dishonour
ننگین کردن
dishonours
ننگین کردن
dishonouring
ننگین کردن
abuse
ننگین کردن
abused
ننگین کردن
disgraceful
ننگین نامطبوع
unspotted
ننگین نشده
to bring odium on
ننگین کردن
dishonor
ننگین کردن
dishonoring
ننگین کردن
contumelious
ننگین زشت
abusing
ننگین کردن
abuses
ننگین کردن
to shame somebody
کسی را ننگین کردن
to bring shame upon somebody
کسی را ننگین کردن
to put somebody to shame
کسی را ننگین کردن
idle rumoues
شایعات بی سر و پا
bruit
شایعات
canards
شایعات
canard
شایعات
hearsay
شایعات
gossips
شایعات بی پرو پا
gossiped
شایعات بی پرو پا
Unfounded rumours.
شایعات بی اساس
gossipry
شایعات بی اساس
titbit
شایعات اراجیف
murmuring
شکایت شایعات
titbits
شایعات اراجیف
tittle-tattle
شایعات بی اساس
tittle tattle
شایعات بی اساس
idle rumoues
شایعات بی اساس
murmur
شکایت شایعات
murmured
شکایت شایعات
gossiping
شایعات بی اساس
gossiped
شایعات بی اساس
gossiping
شایعات بی پرو پا
gossip
شایعات بی پرو پا
gossip
شایعات بی اساس
murmurs
شکایت شایعات
gossips
شایعات بی اساس
gossiping
شایعات بی اساس دادن
gossiped
شایعات بی اساس دادن
gossips
شایعات بی اساس دادن
ruise
شایعات داستان ساختگی
gossip
شایعات بی اساس دادن
greenrooms
شایعات رایج بین هنرپیشگان
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
Rumors circulate fast.
شایعات سریع در همه جا می پیچد
greenroom
شایعات رایج بین هنرپیشگان
scandalmonger
پخش کننده شایعات افتضاح امیز
scandalmongers
پخش کننده شایعات افتضاح امیز
scandal sheet
نشریه محتوی شایعات افتضاح امیز
whispering campaign
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
denounce
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounces
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denouncing
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounced
علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com