Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
accross the slope system
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
Other Matches
underdrain
زهکش زیرزمینی
keyth rope system
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
isochronous network
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
supreme
بزرگترین
maximus
بزرگترین
best
بزرگترین
eldest
بزرگترین
collecting drain
زهکش
draining
زهکش
drains
زهکش
gulleys
زهکش
gully
زهکش
drain
زهکش
drained
زهکش
gullies
زهکش
lion's share
بزرگترین سهم
one's biggest worry
[problem number one]
بزرگترین نگرانی
line of most gradient
خط بزرگترین شیب
collectors
راه اب زهکش
collector
راه اب زهکش
drainpipes
زهکش ابگذر
drainpipe
زهکش ابگذر
drainage basin
حوزه زهکش
draining
زهکش فاضل اب
drain
زهکش فاضل اب
drain
کشیدن زهکش
toe drain
زهکش پایه
waste pipe
لوله زهکش
drains
زهکش فاضل اب
drained
زهکش فاضل اب
drained
کشیدن زهکش
draining
کشیدن زهکش
tail drain
نهر زهکش
pervious blanket
فرش زهکش
drainage gallery
گالری زهکش
drainage cut
زهکش میانبر
collector drain
زهکش اصلی
collector ditch
راه اب زهکش
joint drain
زهکش عمودی
drainage gallery
دالان زهکش
drainage course
لایه زهکش
drainage well
چاه زهکش
drain embankment of dam
خاکریزی زهکش سد
drains
کشیدن زهکش
main drain
زهکش اصلی
pervious blanket
لایه زهکش
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
fall line
بزرگترین خط شیب کوه
lion share
بزرگترین یا بهترین بخش
maximum
بزرگترین وبالاترین رقم
maximum
منتهی درجه بزرگترین
He is my eldest son.
او بزرگترین پسر من هست.
catch pit
مجرای روباز زهکش
french drain
زهکش خشکه چینی
dry stone drain
زهکش خشکه چینی
lacy
شبکهای
lattice bridge
پل شبکهای
grillage foundation
پی شبکهای
reticular
شبکهای
retiary
شبکهای
greatest common measure
بزرگترین بخش یاب مشترک
highs
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
lloyd's
بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
london in size
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
highest
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
eagle owl
شاه جغد:بزرگترین جغداروپایی
gorillas
بزرگترین میمون شبیه انسان
infimum
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
gorilla
بزرگترین میمون شبیه انسان
greatest lower bound
[glb, GLB]
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
grills
سیخ شبکهای
grilling
سیخ شبکهای
grill
سیخ شبکهای
interstitial
درون شبکهای
plexiform
شبکهای شبیه رگ
network structure
ساختار شبکهای
reticular membrane
غشاء شبکهای
grid
سیخ شبکهای
grids
سیخ شبکهای
grid chart
نمودار شبکهای
reticular formation
ساخت شبکهای
formatio reticularis
ساخت شبکهای
cellular structure
ساختار شبکهای
petticoat
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
petticoats
قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
longboat
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
He is the greatest scientist on earth.
بزرگترین دانشمند روی زمین است
interstitial atom
اتم درون شبکهای
interstitial hydride
هیدرید درون شبکهای
interstitial compound
ترکیب درون شبکهای
raster display
صفحه نمایش شبکهای
centralized network configuration
ساختار شبکهای متمرکز
raster image processor
پردازشگر تصویر شبکهای
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
maximum
بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
maximum
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
msb
بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
America Online
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
maximum
بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
long boat
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
reticular activating system
دستگاه فعال ساز شبکهای
drain joints
فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
subterranean
زیرزمینی
subsurface water
اب زیرزمینی
cellars
زیرزمینی
underground
زیرزمینی
underground water
اب زیرزمینی
ground water
اب زیرزمینی
cellar
زیرزمینی
subsurface ice
یخ زیرزمینی
character map
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
most significant bit
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
ascending reticular activating system
دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
reticulum
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
despotic network
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
grottos
غار زیرزمینی
tunneled
دالان زیرزمینی
grottoes
غار زیرزمینی
grotto
غار زیرزمینی
tunnel
دالان زیرزمینی
tunneling
دالان زیرزمینی
mines
راه زیرزمینی
mattamore
انبار زیرزمینی
underground
شبکه زیرزمینی
burrow
سوراخ زیرزمینی
kobold
غول زیرزمینی
burrowed
سوراخ زیرزمینی
burrowing
سوراخ زیرزمینی
burrows
سوراخ زیرزمینی
mined
راه زیرزمینی
dug out
پناهگاه زیرزمینی
earth house
خانه زیرزمینی
tunnels
دالان زیرزمینی
tunnelled
دالان زیرزمینی
mine
راه زیرزمینی
caverns
حفره زیرزمینی
ground water runoff
جریان زیرزمینی
subbing
ابیاری زیرزمینی
under ground survey
برداشت زیرزمینی
subsoil drainage
زهکشی زیرزمینی
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
ground water storage
اب انباشت زیرزمینی
underground furnace
کوره زیرزمینی
underground cable
کابل زیرزمینی
under ground working
استخراج زیرزمینی
under ground mining
استخراج زیرزمینی
ground water
ابهای زیرزمینی
ground water basin
حوزه اب زیرزمینی
ground water table
سفره اب زیرزمینی
cavern
حفره زیرزمینی
camouflet
حفره زیرزمینی
ground water table
سطح اب زیرزمینی
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
ground water trench
بریدگی اب زیرزمینی
underground mine
معدم زیرزمینی
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
hydrogeology
بررسی ابهای زیرزمینی
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
kanat
کانالهای زه کشی زیرزمینی
actual velocity of ground water
سرعت واقعی اب زیرزمینی
hypogeum
قسمت زیرزمینی بنا
fluctutaion of water table
نوسان سفره اب زیرزمینی
rhizmatous
دارای ساقه زیرزمینی
metro
راه آهن زیرزمینی
underground
راه اهن زیرزمینی
metros
راه آهن زیرزمینی
under ground
راه اهن زیرزمینی
underground railway
راه اهن زیرزمینی
addressing
بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
first fit
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
aras
system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
local area network
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
lan
شبکهای که ترمینالها و قط عات مختلف آن در فاصله کمی از هم قرار دارند.
decentralized computer network
شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
endophagous
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
IBM
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
campus network
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
OCE
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
synchronous
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com