Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (3 milliseconds)
English	Persian
electron acceleration	شتاب الکترون
Search result with all words
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
Other Matches
cyclotron	دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
electron	الکترون
negatron	الکترون
electrons	الکترون
isoelectronic	هم الکترون
traces	رد الکترون
electron donor	الکترون ده
coelectron	هم الکترون
trace	رد الکترون
traced	رد الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron focusing	تمرکز الکترون
emissions	صدور الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron flow	فلوی الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron acceptor	الکترون پذیر
electron acceptor	پذیرنده الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
charge of the electron	بار الکترون
bound electron	الکترون بسته
electron beam	باریکه الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron charge	بار الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron drift	رانش الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
electron donor	دهنده الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron recoil	بازگشت الکترون
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
photo electron	فوتو الکترون
primary electron	الکترون اولیه
free electron	الکترون غیرپیوندی
free electron	الکترون ازاد
secondary electron	الکترون ثانوی
photo electron	الکترون نوری
high energy electron	الکترون پر انرژی
nuclear electron	الکترون هسته
odd electron	الکترون منفرد
lone electron	الکترون تنها
outer shell electron	الکترون رسانایی
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
inner shell electron	الکترون درونی
initiating electron	الکترون اغازگر
mass of the electron	جرم الکترون
electrophile	الکترون دوست
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون فرفیت
electron spin	تنیدگی الکترون
outer shell electron	الکترون بیرونی
valence electron	الکترون والانس
electron shell	پوسته الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
electron trajectory	مسیر الکترون
emission	صدور الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
supressor grid	شبکه الکترون بند
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
electron pairing	زوج شدن الکترون
lone pair electron	زوج الکترون تنها
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
free electron gas	گاز الکترون ازاد
free electron model	الگوی الکترون ازاد
over hasty	پر شتاب
at leisure	بی شتاب
at full lick	با شتاب
hastiness	شتاب
hie thee	شتاب کن
acceleration	شتاب
cursoriness	شتاب
in a hurry	در شتاب
expedience	شتاب
unhurriedly	بی شتاب
hustle	شتاب
hustled	شتاب
hustles	شتاب
hustling	شتاب
accelerators	شتاب
acceleration lane	خط شتاب
speed	شتاب
unhurried	بی شتاب
accelerator	شتاب
pelt	شتاب
pelted	شتاب
pelts	شتاب
precipitation	شتاب
speeds	شتاب
haste	شتاب
expediency	شتاب
speeding	شتاب
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
photon	تنها یک الکترون تابش شود
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
resultant acceleration	شتاب خالص
speeds	میزان شتاب
make a push	شتاب کردن
speeds	شتاب کامیابی
initial acceleration	شتاب اولیه
spatchcock	با شتاب جادادن
longitudinal acceleration	شتاب طولی
no hurry	شتاب نداریم
jots	با شتاب نوشتن
normal acceleration	شتاب عمودی
normal acceleration	شتاب قائم
speeds	شتاب حرکت
negative acceleration	شتاب منفی
hie	شتاب کردن
resultant acceleration	شتاب برایند
skelpit	شتاب کردن
skelp	شتاب کردن
skeet	شتاب کردن
net acceleration	شتاب خالص
net acceleration	شتاب برایند
speeding	میزان شتاب
jotted	با شتاب نوشتن
despatched	کشتن شتاب
despatches	کشتن شتاب
linear acceleration	شتاب خطی
dispatch	کشتن شتاب
hurriedness	شتاب زدگی
post haste	با شتاب فراوان
hying	شتاب کردن
post deflection acceleration	شتاب ثانوی
positive acceleration	شتاب مثبت
instantaneous acceleration	شتاب لحظه ای
impact acceleration	شتاب ضربه ای
in a hurried state	در حال شتاب
dispatched	کشتن شتاب
precipitateness	شتاب زدگی
despatching	کشتن شتاب
accelerators	شتاب دهنده
jot	با شتاب نوشتن
speeding	شتاب کامیابی
speed	شتاب حرکت
speed	میزان شتاب
speed	شتاب کامیابی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com