English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
to have a magnetic personality شخصیت مغناطیسی داشتن
Other Matches
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
split personality تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
incorporates شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporating شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
individuality شخصیت
personas شخصیت ها
intrapsychic با شخصیت
identity شخصیت
personae شخصیت ها
peronality شخصیت
notability شخصیت
persona شخصیت ها
identities شخصیت
personalities شخصیت
sympatric هم شخصیت
personality شخصیت
persons شخصیت
person شخصیت
personages شخصیت
selfdom شخصیت
presence شخصیت
personage شخصیت
inadequate personality شخصیت نابسنده
impersonify شخصیت دادن به
individuate شخصیت دادن
personifying شخصیت دادن به
impersonality عدم شخصیت
hysterical personality شخصیت هیستریایی
hypostatize or size شخصیت دادن به
syntality شخصیت گروهی
personality inventory پرسشنامه شخصیت
impersonator شخصیت دهنده
dual personality شخصیت دوگانه
epileptoid personality شخصیت صرعی
superego شخصیت اخلاقی
depersonalize بی شخصیت کردن
impersonators شخصیت دهنده
depersonalization زوال شخصیت
self شخصیت جنبه
shut in personality شخصیت بسته
personify شخصیت دادن به
personifies شخصیت دادن به
personality assessment ارزیابی شخصیت
personality structure ساخت شخصیت
personality disintegration تلاشی شخصیت
personality disorder اختلال شخصیت
personality disturbance اختلال شخصیت
personality integration یکپارچگی شخصیت
personality type سنخ شخصیت
personality trait ویژگی شخصیت
personality test ازمون شخصیت
personification تجسم شخصیت
personification شخصیت بخشی
personified شخصیت دادن به
selfhood شخصیت خودپسندی
modal personality شخصیت هنجاری
juridical personality شخصیت حقوقی
multiple personality شخصیت چندگانه
schizoid personality شخصیت اسکیزوئید
paranoid personality شخصیت پارانویای
primary personality شخصیت نخستین
personology شخصیت شناسی
personality module واحد شخصیت
to create an image for oneself as somebody شخصیت دادن
cosmopolite شخصیت جهانی
anal personality شخصیت مقعدی
characterization توصیف شخصیت
ethos شخصیت ملی
legal personality شخصیت حقوقی
impersonal فاقد شخصیت
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
extravaganzas ازیک شخصیت خیالی
amour propre عزت نفس شخصیت
personified دارای شخصیت کردن
personifies دارای شخصیت کردن
personages شخصیت بازیگران داستان
personify دارای شخصیت کردن
personifying دارای شخصیت کردن
character مجسم کردن شخصیت
premorbid personality شخصیت پیش مرضی
being موجود زنده شخصیت
peronality انتقادات راجع به شخصیت
luminaries پر فروغ شخصیت تابناک
personalize دارای شخصیت کردن
depersonalize فاقد شخصیت کردن
characters مجسم کردن شخصیت
luminary پر فروغ شخصیت تابناک
corporate دارای شخصیت حقوقی
extravaganza ازیک شخصیت خیالی
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
personage شخصیت بازیگران داستان
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
corporations که دارای شخصیت حقوقی باشند
star turn ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
personifier مجسم کننده شخصیت دیگری
sixteen factor personality questionnaire پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
heart of stone <idiom> شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
ciothes do not make the man. <proverb> لباس شخصیت نمی آورد .
corporation که دارای شخصیت حقوقی باشند
triune اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
prepsychotic personality شخصیت پیش روان پریشی
intrapsychic واقع دردرون شخصیت یا روان
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
anthropomorphism تصور شخصیت انسانی برای چیزی
individuation تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
personal remarks اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
california tests of personality ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
personalize شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
masculinize شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
mmpi شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
identifies مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
incorporation جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
identified مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifying مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
corporator گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
identify مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
attribute [نشان قدرت شخصیت های اسطوره ای مانند آپولو و ونوس]
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
apolitical دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
magnetic tape recording ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
He is rich but is lacking in personality . پولدار است ولی بی شخصیت است
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
magnetic مغناطیسی
magnetic head هد مغناطیسی
magnetic bridge پل مغناطیسی
magnetized مغناطیسی
magnetical مغناطیسی
magnetic tick تق مغناطیسی
antimagnetic ضد مغناطیسی
magnetic layer لایه مغناطیسی
magnetic lag تاخیر مغناطیسی
magnetic induction القاء مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com