English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English Persian
sword knot شرابه شمشیر
Other Matches
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
fimbriate شرابه دار
fimbrial شرابه دار
fimbria حاشیه ریشه دار شرابه
swords شمشیر
swordsman شمشیر زن
spurtle شمشیر
sword شمشیر
bilbo شمشیر
bilboa شمشیر
bolo شمشیر
blade شمشیر
spits شمشیر
spit شمشیر
baldric بند شمشیر
at the point of the sword بدم شمشیر
blade تیغه شمشیر
rapier شمشیر دودم
rapiers شمشیر دودم
swordplay فن شمشیر بازی
scabbard غلاف شمشیر
scabbards غلاف شمشیر
claymore شمشیر دودمه
daito شمشیر بزرگ
fencer شمشیر باز
swordsmanship شمشیر بازی
to carry sword شمشیر جستن
With a stork of the sword. با ضرب شمشیر
swordsman شمشیر باز
foilsman شمشیر باز
gladiate شمشیر مانند
sabre cut زخم شمشیر
sword cut زخم شمشیر
sword cutter شمشیر ساز
sword dance رقص شمشیر
sword fish شمشیر ماهی
swordlike شمشیر مانند
foible تیغه شمشیر
steels شمشیر پولادی
hilts دسته شمشیر
hilt دسته شمشیر
tucker شمشیر ساز
fences شمشیر بازی
fence شمشیر بازی
foibles تیغه شمشیر
pommel قبه شمشیر
pommels قبه شمشیر
steeling شمشیر پولادی
swordfishes شمشیر ماهی.
steeled شمشیر پولادی
steel شمشیر پولادی
swordfish شمشیر ماهی.
handles قبضه شمشیر
handle قبضه شمشیر
in line شمشیر در وضع حمله
falchion شمشیر کوتاه و پهن
curtle ax شمشیر کوتاه وسنگین
curtal ax شمشیر کوتاه وسنگین
point d'arret نوک چنگالی شمشیر
toledo شمشیر ابدارمصنوع تولدو
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
stoccata پرتاب با ضربه شمشیر
stoccado پرتاب با ضربه شمشیر
scimitar شمشیر هلالی شکل
backsword شمشیر یک لبهء برنده
action on the blade تماس با شمشیر حریف
academic assault شمشیر بازی نمایشی
fences شمشیر بازی کردن
fence شمشیر بازی کردن
circular parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
engagements تماس دو تیفه شمشیر درگارد
partizan شمشیر پهن ودسته بلند
foible نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foin فرو بردن شمشیر یا نیزه
sabre cut زخم شوشکه ضربه شمشیر
engagement تماس دو تیفه شمشیر درگارد
weaknesses ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partisan شمشیر پهن ودسته بلند
partisans شمشیر پهن ودسته بلند
The pen is mightier than the sword. <proverb> قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
weakest ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sword dance اجرای رقص در اطراف شمشیر
weaker ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foibles نیمی از شمشیر از وسط تانوک
electric foil شمشیر فویل با نوک برقدار
double touch ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
double hi ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
acinaces شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
director مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
bind کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
forte نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
change of engagement وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
To behead ( decapitate ) someone . کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
directors مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
guarding کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
compound parry دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
handles قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
sabre شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
sabers شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
saber شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
manipulators گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
binds کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
croise عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
fortes نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
scimitar شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
touch برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
tuck درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
ceding parry کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
pommels قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommel قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tucks درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tucking درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
dubbed باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dubs باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
curtana شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com