English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
classical conditioning شرطی سازی کلاسیک
Other Matches
conditioning شرطی کردن شرطی سازی
differential conditioning شرطی سازی افتراقی
delayed conditioning شرطی سازی درنگیده
counterconditioning شرطی سازی تقابلی
higher order conditioning شرطی سازی سطح بالا
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
apodosis مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
classical کلاسیک
classics کلاسیک
classic کلاسیک
classical theory نظریه کلاسیک
classical variation واریاسیون کلاسیک
classic war جنگ کلاسیک
classical psychoanalysis روانکاوی کلاسیک
classical system دستگاه کلاسیک
classic armes سلاحهای کلاسیک
non quantized system دستگاه کلاسیک
academic assault یورش کلاسیک
orthodox school مکتب کلاسیک
pseudoclassic کلاسیک کاذب
pseudoclassic شبه کلاسیک
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
classical economics علم اقتصاد کلاسیک
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
classical mechanics مکانیک کلاسیک [فیزیک]
classical bononi defence دفاع بنونی کلاسیک
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
classical economics مکتب کلاسیک در اقتصاد
husk [تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
postclassical مربوط به دوره بعد از کلاسیک
composer آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
kata فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
lion [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
antefixum [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefix [حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
hypotrachelion [um] [در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
geison [سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
guilloche [تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده] [معماری]
abuse [خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
radical economists منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
Hiberno-romanesque [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
Lous quatorze [سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
encarpus [در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
egg-and-dart [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
provisional شرطی
conditioned شرطی
provisory شرطی
conditional شرطی
protatic شرطی
eventual شرطی
conditioned inhibition بازداری شرطی
on no condition به هیچ شرطی
unconditioned غیر شرطی
unconditioning شرطی زدایی
soft hyphen خط تیره شرطی
conditioned suppression منع شرطی
conditioned stimulus محرک شرطی
conditioned response پاسخ شرطی
conditioned reflex بازتاب شرطی
conditional statement دستور شرطی
proviso جمله شرطی
subjunctive وجه شرطی
provisos جمله شرطی
conditional jump جهش شرطی
conditional instruction دستورالعمل شرطی
the subjunctive mood وجه شرطی
condeitional branch انشعاب شرطی
case branch انشعاب شرطی
conditonal branching انشعاب شرطی
conditional operator عملگر شرطی
conditional statement حکم شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
provisional شرطی مشروط
conditioned response واکنش شرطی
conditioning شرطی شدن
conditionality صورت شرطی
conditional transfer انتقال شرطی
classical economics نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
unconditional غیر شرطی بی شرط
trace conditioning شرطی کردن ردی
provisorily بطور شرطی یا موقت
vicarious conditioning شرطی شدن جانشینی
vicarious conditioning شرطی شدن مشاهدهای
To win (lose ) a bet . شرطی رابردن (باختن )
modal auxiliary فعل معین شرطی
instrumental conditioning شرطی شدن وسیلهای
unconditioned inhibition بازداری غیر شرطی
preconditioning پیش شرطی کردن
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
operant conditioning شرطی شدن عامل
type s conditioning شرطی شدن نوع اس
unconditioned stimulus محرک غیر شرطی
operant conditioning شرطی شدن کنش گر
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
type r conditioning شرطی شدن نوع ار
unconditioned reflex بازتاب غیر شرطی
pavlovian conditioning شرطی شدن پاولفی
ucs محرک غیر شرطی
unconditional jump جهش غیر شرطی
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
ucr پاسخ غیر شرطی
conditionability قابلیت شرطی شدن
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
cross conditioning شرطی شدن ضمنی
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
cer پاسخ هیجانی شرطی
backward conditioning شرطی کردن وارونه
avoidance conditioning شرطی کردن اجتنابی
eventual موکول بانجام شرطی
conditional breakpoint نقطه انفصال شرطی
condition عارضه شرطی کردن
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
reconditioning شرطی کردن مجدد
subjunctive وابسته بوجه شرطی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
eyelid conditioning شرطی کردن پلک چشم
To purchase on approval . بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
policy سند معلق به انجام شرطی
policies سند معلق به انجام شرطی
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
deferred dividened سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
She will only date you if you ... او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
unconditional آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
esorow سندرسمی که اجرای ان موکول به تحقق شرطی باشد
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
branches یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zero پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeroes پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
zeros پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
free stroke کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
bay-leaf [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
rest stroke کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
This must not happen in future at any cost. در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
while loop دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
universal legacy وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
traditional economists اقتصاددانان سنتی اقتصاددانان کلاسیک
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
decisions دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
covenant real شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
implies شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material consequence شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditionality شرطی بودن مشروط بودن
implication شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
classical theory of money نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
individualizing تک سازی
deflexion خم سازی
individualization تک سازی
truncation بی سر سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
padding له سازی
compaction تو پر سازی
individuation تک سازی
individualised تک سازی
retortion خم سازی
individualising تک سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com