English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
legal شرعی قضایی
Search result with all words
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Other Matches
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
religious شرعی
canonical شرعی
legal شرعی
justifiability جواز شرعی
lawful مشروع شرعی
local apparent noon فهر شرعی
repudiation طلاق شرعی
ordinace دستور شرعی
juridical قانونی شرعی
canonicity جواز شرعی
canonicity شرعی بودن
sutra حکم شرعی
prsbytery دادگاه شرعی
judicial شرعی وابسته بدادگاه
established church کلیسای قانونی و شرعی
judiciary شرعی وابسته بدادگاه
adopting the opinion تقلید در مسائل شرعی
relative impediment محظور شرعی برای عروسی
To give it an appearance ( a semblance ) of leagality . To ligitimize something . کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
play a legal trick کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
canonizing درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizes درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonized درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonising درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
canonize درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonised درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonises درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
jurisdiction قضایی
judicial قضایی
judiciary قضایی
jural قضایی
juridical قضایی
juratory قضایی
the rule of law تامین قضایی
law court دادگاه قضایی
quasi judicial شبه قضایی
legal suit تعقیب قضایی
law courts دادگاه قضایی
law agent نماینده قضایی
legal assistance مشاوره قضایی
judicial precedent رویه قضایی
judicial immunity مصونیت قضایی
judicial settlement تسویه قضایی
judicial delegation تفویض قضایی
judicial settlement حل اختلاف قضایی
judicature حوزه قضایی
rogatory نیابت قضایی
presumption juris tantum اماره قضایی
judicature قوه قضایی
judicial assistance معاضدت قضایی
judiciary قوه قضایی
institution تاسیس قضایی
litigation دعوی قضایی
jurisdiction حوزهء قضایی
precedents رویه قضایی
legal aid معاضدت قضایی
precedent رویه قضایی
miscarriage of justice اشتباه قضایی
judicial circumstantial evidence اماره قضایی
miscarriages of justice اشتباه قضایی
justiciar مامور قضایی عالیرتبه
extrajudicial خارج ازصلاحیت قضایی
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
district attorney بازپرس بخش قضایی
district attorneys بازپرس بخش قضایی
legal advice مشورت یا نظر قضایی
sub judice بدون تصمیم قضایی
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
dictums گفته افهار نظر قضایی
adjudge با حکم قضایی فیصل دادن
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
dictum گفته افهار نظر قضایی
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
cadre واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
sokeman فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
perverse verdict درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
cadres واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
coroner هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
judge made law نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroners هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
concurrent jurisdiction رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
congregationalism استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
prohibition حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
permission اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
coroners مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
adjudges با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudged با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
disqualification عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
disqualifications عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com