Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
associated company
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
Other Matches
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
private
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
privates
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
recapitalize
ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
controlled company
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
participatory
شرکتی
dependent
متعلق
appurtenant
متعلق
anaclitic
متعلق به
thereof=of that
متعلق به ان
thereof
متعلق به ان
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
Freepost
پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
joint
شرکتی مشاع
a company of good standing
شرکتی با اعتبار
adamic
متعلق به ادم
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
heraldic
متعلق به منادی
our
متعلق بما
arcadian
متعلق به ارکاد
therof
متعلق بان
hempen
متعلق به شاهدانه
hereof
متعلق باین
my
متعلق بمن
chromic
متعلق به کرومیوم
alary
متعلق به بال
conventual
متعلق بخانقاه
attached
مربوط متعلق
bridal
متعلق بعروس
hypnic
متعلق بخواب
to hold a share in a business
در شرکتی سهمی داشتن
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
archiepiscopal
متعلق به اسقف بزرگ
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
waterside
متعلق به کناردریا ساحل
ci devant
متعلق بدوره سابق
It belongs to him personally.
متعلق بشخص اوست
oversea
متعلق بماوراء دریاها
acromial
متعلق بنوک شانه
government owned industries
صنایع متعلق بدولت
then
متعلق بان زمان
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
clearing house
شرکتی که چکها را نقد می نماید
corporative
وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
clearing house
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
Apple Computer Corporation
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
stockist
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
to have a holding in a company
در شرکتی دارائی سهام داشتن
office grapevine
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
To lay the foundation of a company.
پایه واساس شرکتی راریختن
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
epigraphic
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
stablemate
اسب مسابقه متعلق به یک گروه
proprietary
متعلق به ملاک وابسته به مالک
alar
متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
hostile
متعلق به دشمن خصومت امیز
accipitrine
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
to shake up
[a company]
<idiom>
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
developer
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
developers
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
quicquid plantatur solo , solo cedit
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
domain
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
domains
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
this house belong tome
این خانه متعلق بمن است
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
freighters
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
corporator
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
freighter
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
notify party
فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
factoring agent
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
holding company
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
common
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
extra atmospheric
متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
transmarine
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
commoners
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commonest
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
libraries
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
no man's land
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
cybercafe
شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
thirds
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
third
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
proprietary company
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
preatorian
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
mutual funds
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual fund
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
encipher
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
holding company
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
kame
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
stationery
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
Sun Microsystems
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
Intel
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
neotropical
متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
original equipment manufacturer
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
serviced
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
Medici Mamluk rug
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
fund
سرمایه
turn over
سرمایه
equities
سرمایه
equity
سرمایه
capital
سرمایه
asset
سرمایه
funded
سرمایه
capital intensive
سرمایه بر
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
individuals
منحصر بفرد متعلق بفرد
appertains
مربوط بودن متعلق بودن
individual
منحصر بفرد متعلق بفرد
appertained
مربوط بودن متعلق بودن
appertain
مربوط بودن متعلق بودن
pertain
مربوط بودن متعلق بودن
your
مربوط به شما متعلق به شما
pertains
مربوط بودن متعلق بودن
pertained
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
مربوط بودن متعلق بودن
capital construction
ساختمان سرمایه
capital accumulation
تراکم سرمایه
capital accumulation
انباشت سرمایه
capital account
حساب سرمایه
accumulated capital
سرمایه متراکم
enterprises
سرمایه گذاری
investments
سرمایه گذاری
capital agglomeration
تجمع سرمایه
capital appropiation
تخصیص سرمایه
bankroll
سرمایه بانک
capital constraint
محدودیت سرمایه
capital coefficient
ضریب سرمایه
capital charges
هزینههای سرمایه
capital building
سرمایه سازی
capital augmenting
سرمایه افزا
capital asset
سرمایه ثابت
investing
سرمایه گذاشتن
invests
سرمایه گذاشتن
investment
سرمایه گذاری
finance
سرمایه گذاری
trust fund
سرمایه امانی
invested
سرمایه گذاشتن
capitalism
سرمایه داری
capitalism
سرمایه گرایی
investing
سرمایه گذاری
financing
سرمایه گذاری
invests
سرمایه گذاری
invested
سرمایه گذاری
anti capitalist
ضد سرمایه داری
funded
موجودی سرمایه
an idel capital
سرمایه بیکار
enterprise
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
invest
سرمایه گذاری
accumulation of capital
انباشت سرمایه
invest
سرمایه گذاشتن
accumulation of capital
تراکم سرمایه
finances
سرمایه گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com