English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
Other Matches
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
hurdling شرکت در مسابقه دو بامانع
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
campaing شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
cup of coffeen شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
go in for <idiom> شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
ponying همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
prohibit ممنوع کردن
debarring ممنوع کردن
debar ممنوع کردن
prohibits ممنوع کردن
restricts ممنوع کردن
forbid ممنوع کردن
debars ممنوع کردن
debarred ممنوع کردن
restricting ممنوع کردن
restrict ممنوع کردن
prohibiting ممنوع کردن
forbids ممنوع کردن
bars بازداشتن ممنوع کردن
bar بازداشتن ممنوع کردن
running مناسب برای مسابقه دو
countermands لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanding لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
disbarment محروم کردن از حق وکالت دادگستری ممنوع الوکاله کردن
countermanded لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermand لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
residents ما برای یک شرکت کار کند
resident ما برای یک شرکت کار کند
offices مناسب برای استفاده در شرکت
office مناسب برای استفاده در شرکت
proscribing ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribed ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribe ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes ممنوع ساختن تحریم کردن
laughter مسابقه اسان برای بردن
genoa بادبان عریض برای مسابقه
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
incorporation جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
to bar somebody from something [doing something] ممنوع کردن [کسی از چیزی] [اصطلاح رسمی ]
seal off محاصره کردن ممنوع الورود کردن
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
wordprocessing شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
promotion money دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
commit no nuisance ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
outlawed یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaws یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaw یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
time fire مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
consortia ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortiums ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
overt collusion تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
micropro یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
prohibits ممنوع کردن تحریم کردن
prohibit ممنوع کردن تحریم کردن
prohibiting ممنوع کردن تحریم کردن
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
providers شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
provider شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
disbar سلب صلاحیت از وکیل کردن ممنوع الوکاله کردن وکیل اخراج وکیل از کانون وکلاء
macwrite برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
Novell شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
ashton tate یک شرکت نرم افزاری درکالیفرنیا که برای ریزکامپیوترها نرم افزارتولید میکند
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
contributing شرکت کردن
partaking شرکت کردن
stand-ins شرکت کردن
stand-in شرکت کردن
stand in شرکت کردن
participates شرکت کردن
to play at شرکت کردن در
partaken شرکت کردن
partook شرکت کردن
partake شرکت کردن
participation شرکت کردن
participated شرکت کردن
contributed شرکت کردن
participate شرکت کردن
go into شرکت کردن در
contributes شرکت کردن
contribute شرکت کردن
partakes شرکت کردن
take a hand at شرکت کردن در
joins شرکت کردن در پیوستن
take part دخالت یا شرکت کردن
joined شرکت کردن در پیوستن
sit for an examination در امتحانی شرکت کردن
to enter into p with another باکسی شرکت کردن
intercommon باهم شرکت کردن
join شرکت کردن در پیوستن
To sit for an examination. درامتحان شرکت کردن
contributes شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com