English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English Persian
affiliated company شرکت وابسته
associated company شرکت وابسته
Search result with all words
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
Other Matches
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
contribution شرکت
contributions شرکت
firm شرکت
partnership شرکت
incorporation شرکت
corporation شرکت
participation شرکت
partnerships شرکت
companies شرکت
firms شرکت
firmer شرکت
EIS ول شرکت
firmest شرکت
company شرکت
concerns شرکت
consociation شرکت
cahoot شرکت
associations شرکت
houses شرکت
handing شرکت
enterprise شرکت
business شرکت
businesses شرکت
housed شرکت
house شرکت
hand شرکت
concern شرکت
enterprises شرکت
corporations شرکت
fellowsh شرکت
association شرکت
contributor شرکت کننده
foundering موسس شرکت
founders موسس شرکت
unlimited liability company شرکت تضامنی
foundered موسس شرکت
shipping agent شرکت حمل
founder موسس شرکت
aiding and abetting شرکت در جرم
partaking شرکت کردن
article of association اساسنامه شرکت
article of a company اساسنامه شرکت
general partnership شرکت تضامنی
giant corporation شرکت بزرگ
subsidiaries شرکت تابعه
partakes شرکت کردن
associativity شرکت پذیری
associative شرکت پذیر
go into شرکت کردن در
artieles of association شرکت ناور
contributors شرکت کننده
entrepreneur موسس شرکت
entrepreneurs موسس شرکت
articles of assosiation اساسنامه شرکت
partake شرکت کردن
partaken شرکت کردن
subsidiary شرکت تابعه
principals شرکت اصلی
invalidation of company بطلان شرکت
inveluntary partnership شرکت قهری
joint-stock company شرکت سهامی
joint-stock companies شرکت سهامی
joint stock شرکت سهامی
C.O مخفف شرکت
joint stock company شرکت سهامی
principal شرکت اصلی
participative شرکت کننده
contributes شرکت کردن
contributing شرکت کردن
partook شرکت کردن
airline شرکت هواپیمایی
airlines شرکت هواپیمایی
insurance company شرکت بیمه
intel corporation شرکت اینتل
parent company شرکت مادر
parcenary شرکت مشاع
parcenary شرکت در ارث
pall bearer شرکت میکند
microsoft corporation شرکت مایکروسافت
society شرکت کمیته
societies شرکت کمیته
ncr corporation شرکت NCR
parent company شرکت اصلی
memorandum of association اساسنامه شرکت
private enterprise شرکت خصوصی
participable شرکت بردار
participable شرکت کردنی
memorandom of association اساسنامه شرکت
contributed شرکت کردن
contribute شرکت کردن
holding company شرکت مالک
participating شرکت کننده
participation شرکت کردن
participation شرکت در جرم
complicity شرکت در جرم
participant شرکت کننده
participants شرکت کننده
private company شرکت خصوصی
acting company شرکت عامل
proprietary company شرکت خصوصی
proportional liability partnership شرکت نسبی
holding company شرکت مرکزی
private corporation شرکت خصوصی
house flag پرچم شرکت
voluntary partnership شرکت اختیاری
participate شرکت کردن
participated شرکت کردن
participates شرکت کردن
stand in شرکت کردن
stand-in شرکت کردن
stand-ins شرکت کردن
winding up انحلال شرکت
sit in on <idiom> شرکت درجلسه
corporatism شرکت گرایی
play ball with someone <idiom> شرکت منصفانه
to take part [in] شرکت داشتن [در]
assisting شرکت جستن
doctor to the company پزشک شرکت
assisted شرکت جستن
cooperative company شرکت تعاونی
a stand-alone company یک شرکت مستقل
equities حق صاحبان شرکت
equity حق صاحبان شرکت
civil partnership شرکت مدنی
take a hand at شرکت کردن در
assist شرکت جستن
stock company شرکت سهامی
mutual company شرکت تعاونی
branch of a company شعبه شرکت
winding up of a company انحلال شرکت
employer's liability insurance company شرکت بیمه
tandy corporation شرکت Tandy
cooperative society شرکت تعاونی
assists شرکت جستن
company seal مهر شرکت
corporation شرکت سهامی
liquidation تصفیه شرکت
partnerships شرکت تضامنی
cooperative شرکت تعاونی
corporations شرکت سهامی
share [in] شرکت [سهم] [در]
datapro یک شرکت تحقیقاتی
managers یس بخش در شرکت
dissolution of partner ship فسخ شرکت
accession شرکت در مالکیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com