Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
Other Matches
incorporating
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate
شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporation
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
corporate
دارای شخصیت حقوقی
corporations
که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation
که دارای شخصیت حقوقی باشند
incorporates
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
town council
انجمن شهرداری
municipal council
انجمن شهرداری
councilman
عضو انجمن شهرداری
institution
اصل حقوقی بنگاه
guild hall
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
legal personality
شخصیت حقوقی
juridical personality
شخصیت حقوقی
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
corporator
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
municipalities
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
municipality
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
company secretary
مسئول مالی و حقوقی شرکت
corporations
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporation
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
open shop
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
personalize
دارای شخصیت کردن
personified
دارای شخصیت کردن
personifies
دارای شخصیت کردن
personify
دارای شخصیت کردن
personifying
دارای شخصیت کردن
osmatic
دارای اعضا بویایی وابسته به بویایی
personate
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
apolitical
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
conventicle
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
split personality
تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
missions
هیات اعزامی هیات تبلیغی
mission
هیات اعزامی هیات تبلیغی
athenaeum
انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum
انجمن ادبی انجمن دانش
summing up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
telegenic
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
parquet
دادسرا و اعضا ان
majority of the members
اکثریت اعضا
matricula
صورت اعضا
element
اعضا
[مجموعه]
[ریاضی]
multilation
شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
government officials
مامورین دولتی
mandarin
مامورین عالیرتبه
mandarins
مامورین عالیرتبه
octroi
مامورین نواقل
officialdom
قاطبه مامورین
commission
هیئت مامورین
commissioning
هیئت مامورین
commissions
هیئت مامورین
public servants
مامورین دولتی
chose
منتخب
selects
منتخب
selected
منتخب
select
منتخب
designee
منتخب
eximious
منتخب
elect
منتخب
choice
منتخب
appointees
منتخب
appointee
منتخب
chosen
منتخب
electors
منتخب
elector
منتخب
elected
منتخب
elects
منتخب
choices
منتخب
choicest
منتخب
choicer
منتخب
electing
منتخب
fifth cloumn
مامورین سازمانهای جاسوسی
fire brigade
مامورین اتش نشانی
fire brigades
مامورین اتش نشانی
financial mission
هئیت مامورین مالی
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
pericope
قطعه منتخب
chrestomathy
قطعات منتخب
select
ممتاز منتخب
excerpt
قطعهء منتخب
excerpts
قطعهء منتخب
selects
ممتاز منتخب
selected
ممتاز منتخب
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
municipalities
شهرداری
municipality
شهرداری
City Hall
شهرداری
president-elect
رییس جمهور منتخب
president-elects
رییس جمهور منتخب
polices
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
policed
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
police
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elect
انتخاب کردن برگزیده منتخب
duma
مجلس شورای منتخب شهر
municipal budget
بودجه شهرداری
municipally
از راه شهرداری
municipally
بوسیله شهرداری
municipally
از لحاظ شهرداری
City Hall
ساختمان شهرداری
mayorship
ریاست شهرداری
mayoralty
ریاست شهرداری
municipal spending
مخارج شهرداری
municipal revenue
درامد شهرداری
dump car
ماشین شهرداری
town halls
عمارت شهرداری
town halls
کاخ شهرداری
town hall
عمارت شهرداری
burgomaster
اعضای شهرداری
town hall
کاخ شهرداری
guildhalls
عمارت شهرداری
guildhall
عمارت شهرداری
municipal court
دادگاه شهرداری
jurat
رئیس شهرداری
municipal
مربوط به شهرداری
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
kata
فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
municipalize
بدست شهرداری دادن
town clerk
کارمند شهرداری یافرمانداری
town halls
تالار شهرداری یا فرمانداری
town hall
تالار شهرداری یا فرمانداری
municipalist
متخصص درامور شهرداری
dump truck
کامیون زباله بر شهرداری
rescous
مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
podesta
رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
boroughs
شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
borough
شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
corporations
بنگاه
corporation
بنگاه
establishments
بنگاه
firmer
بنگاه
institute
بنگاه
firm
بنگاه
establishment
بنگاه
firmest
بنگاه
businesses
بنگاه
business
بنگاه
institution
بنگاه
instituting
بنگاه
concerns
بنگاه
institutes
بنگاه
instituted
بنگاه
firms
بنگاه
concern
بنگاه
association for system management
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
parquet
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
hydropath establishment
بنگاه اب درمانی
service
بنگاه سرویس
serviced
بنگاه سرویس
institutes
بنداد بنگاه
institute
بنداد بنگاه
competitive firm
بنگاه رقابتی
carpooling center
[American E]
بنگاه همسفری
state enterprise
بنگاه دولتی
foundation
بنیان بنگاه
instituting
بنداد بنگاه
enterprise
بنگاه اقتصادی
industrial concern
بنگاه صنعتی
hydrotherapeutic
بنگاه اب درمانی
enterprises
بنگاه اقتصادی
mont de piete
بنگاه رهنی
business enterprise
بنگاه تجاری
pawnshop
بنگاه رهنی
news agency
بنگاه خبرگزاری
exchange service
بنگاه معاوضه
head-hunters
بنگاه کاریاب
news agencies
بنگاه خبرگزاری
pawnbrokers
بنگاه رهنی
pawnbroker
بنگاه رهنی
head-hunter
بنگاه کاریاب
business enterprise
بنگاه بازرگانی
instituted
بنداد بنگاه
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
asm
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
rectorate
ریاست بنگاه مذهبی
settlements
حل و فصل توافق بنگاه
nonprofit firm
بنگاه غیر انتفاعی
pawnbrokers
دلال در بنگاه رهنی
settlement
حل و فصل توافق بنگاه
enterprise
موسسه یا بنگاه اقتصادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com