Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
senary
شش برابر ششگانه
Other Matches
equalizing pulses
ضربههای ششگانه
security council
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
he is twice the man he was
دو برابر
equipollent
برابر
homological
برابر
euqal
برابر
level with each other
برابر
equal
برابر
squaring
برابر
breast
برابر
breasts
برابر
opposite
برابر
square
برابر
one fold
یک برابر
abreast
برابر
ninefold
نه برابر
squares
برابر
opposites
برابر
eq
برابر با
doubled
دو برابر
double
دو برابر
equaled
برابر
equaling
برابر
tantamount
برابر
equalled
برابر
identical
برابر
equalling
برابر
doubled up
دو برابر
decuple
ده برابر
as much a
دو برابر
versus
در برابر
for
در برابر
triple
سه برابر
tripled
سه برابر
bracketed
برابر
triples
سه برابر
tripling
سه برابر
equals
برابر
one hundred times as many
صد برابر
sextuple
شش برابر
squared
برابر
symmetric
برابر
tenfold
ده برابر
even
<adj.>
برابر
three fold
سه برابر
threefold
سه برابر
vs
در برابر
sixfold
شش برابر
paripassu
برابر
two fold
دو برابر
mustn't
برابر است با not must
doubled up
اندازه دو برابر
doubled
: دو برابر دوتا
doubled
دو برابر کردن
triple precision
با دقت سه برابر
under the same conditions
شرایطی برابر
doubled
دو برابر بزرگتر
doubled up
دو برابر کردن
doubled up
: دو برابر دوتا
doubled
اندازه دو برابر
double
اندازه دو برابر
level
سطح برابر
leveled
سطح برابر
levelled
سطح برابر
levels
سطح برابر
identical
کاملا" برابر
double
دو برابر بزرگتر
equalization
برابر کردن
double
: دو برابر دوتا
dead even
دقیقا برابر
double
دو برابر کردن
leveller
برابر کننده
doubled up
دو برابر بزرگتر
EC
پیشوند برابر با ex-
ge
بزرگتر از یا برابر با
septuple
هفت برابر
humbled to the dust
باخاک برابر
level out
برابر کردن
sextuple
شش برابر کردن
leveler
برابر کننده
life long
برابر با یک عمر
millionfold
یک میلون برابر
money worth
برابر پول
sevenfold
هفت برابر
reduplicate
دو برابر کردن
quintuple
پنج برابر
quadraple
چهار برابر
prallelize
برابر کردن
peer to each other
برابر با یکدیگر
nip and tuck
تقریبا برابر
octuple
هشت برابر
fivefold
پنج برابر
eualize
برابر کردن
water resistant
مقاوم در برابر اب
manifold
چند برابر
triply
بطور سه برابر
fair play
شرایط برابر
antitheses
برابر نهاده
antithesis
برابر نهاده
triplex
سه برابر کردن
against payment
در برابر پول
anti thesis
برابر نهاد
triple precision
دقت سه برابر
doubler
دو برابر کننده
eight fold
هشت برابر
trebly
بطور سه برابر
equality gate
برابر سازی
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
equalze
برابر کننده
parallelize
برابر کردن
parallel
برابر خط موازی
peer
برابر بودن با
peered
برابر بودن با
peering
برابر بودن با
equivalent
برابر مشابه
equivalents
برابر مشابه
equal
برابر مساوی
equaled
برابر مساوی
counterweights
وزنه برابر
equaling
برابر مساوی
counterweight
وزنه برابر
equilateral
دو پهلو برابر
parallels
برابر خط موازی
equalizers
برابر کننده
tie
برابر شدن
ties
برابر شدن
counterbalance
نیروی برابر
counterbalances
نیروی برابر
plainest
صاف برابر
multiple
چند برابر
equalizer
برابر کننده
par
برابر کردن
paralleling
برابر خط موازی
parallelled
برابر خط موازی
equalling
برابر مساوی
counterbalanced
نیروی برابر
treble
سه برابر کردن
trebled
سه برابر کردن
parallelling
برابر خط موازی
plains
صاف برابر
deuce
برابر درامتیاز 04
plain
صاف برابر
trebles
سه برابر کردن
paralleled
برابر خط موازی
plainer
صاف برابر
equalled
برابر مساوی
trebling
سه برابر کردن
equals
برابر مساوی
lifelong
برابر یک عمر
voltage doubler
دو برابر کننده ولتاژ
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
tear strength
مقاومت
[در برابر پارگی]
libra
برابر با61 اونس
attenuation equalizer
برابر کننده میرایی
hydrotaxis
ایجاد واکنش در برابر اب
anticorrosive protection
حفافت در برابر خوردگی
overkill
کشتار چند برابر
keep up with some one
با کسی برابر بودن
insulation against vibration
حفافت در برابر ارتعاش
to set off
انداختن برابر کردن
keep up with some one
با کسی برابر شدن
isopodan
برابر پای جورپای
delay equalizer
برابر کننده تاخیر
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
torsion resistant
مقاوم در برابر پیچش
isopod
برابر پای جورپای
equalizing force
نیروی برابر کننده
fourfold
چهار برابر چهارگانه
equipotent
دارای اثرات برابر
creep resistant
مقاوم در برابر خزش
iso cost curve
منحنی هزینه برابر
to pay one out
با کسی برابر شدن
lightfast
مقاوم در برابر نور
equilateral triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
resistance to tempering
مقاوم در برابر بازپخت
principle of equal advantage
اصل مزیت برابر
resistance to failure
مقاوم در برابر ترک
le
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
reliability
ایمنی در برابر خرابی
resistance to cracking
مقاوم در برابر شکستگی
payment against documents
پرداخت در برابر اسناد
pull up to
با چیزی برابر شدن
One plus one is
[equal]
two.
یک بعلاوه یک برابر
[است با]
دو.
quadruple fission
انشقاق چهار برابر
phase equalizer
برابر کننده فاز
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com