English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
prize court شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
Other Matches
Admiralty اداره نیروی دریایی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
provost court دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
police states اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
police state اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
navies نیروی دریایی
naval نیروی دریایی
navy نیروی دریایی
armada نیروی دریایی
armadas نیروی دریایی
naval forces نیروی دریایی
naval attache وابسته نیروی دریایی
naval وابسته به نیروی دریایی
sea captain فرمانده نیروی دریایی
naval appropriation bill بودجه نیروی دریایی
shore patrol پلیس نیروی دریایی
receiver ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receivers ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
i have served in the navy در نیروی دریایی خدمت کرده ام
jaygee ناوبان یکم نیروی دریایی
numbered fleet ناوگان زیرامر نیروی دریایی
seaman recruit سرباز ساده نیروی دریایی
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
Admiralty ادارهء نیروی دریایی دریاسالاری
plebeian دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebe دانشجوی سال اول نیروی دریایی
boot camp اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
midshipman دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeians دانشجوی سال اول نیروی دریایی
decreed حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
boot camps اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
middy دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
decreeing حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
sea power نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
decrees حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decree حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
main body عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
teleman افسر مامور رمز ومخابرات نیروی دریایی
reefers لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
pleb خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
departmental شعبهای
branch exchange رد و بدل کننده شعبهای
oldster ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
paleozoology شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
discharges مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
yamen اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
remanet احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writ دستور دادگاه حکم دادگاه
writs دستور دادگاه حکم دادگاه
logistics شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
arrested جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
scotland yard اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
headquarters اداره کل اداره مرکزی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
personnel کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
courtroom دادگاه
courtrooms دادگاه
court دادگاه
court of law دادگاه
courts دادگاه
court division دادگاه
forums دادگاه
courthouse دادگاه
courthouses دادگاه
judgement hall دادگاه
court of justice دادگاه
forum دادگاه
tribunal دادگاه
tribunals دادگاه
judgement seat دادگاه
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
law courts دادگاه قضایی
police force دادگاه پلیس
law court دادگاه قضایی
cites به دادگاه خواندن
kangaroo courts دادگاه پوشالی
police forces دادگاه پلیس
eyre دادگاه سیار
municipal court دادگاه شهرداری
kangaroo court دادگاه غیرقانونی
municipal court دادگاه داخلی
cited به دادگاه خواندن
kangaroo courts دادگاه مندرآوردی
kangaroo courts دادگاه غیرقانونی
cite به دادگاه خواندن
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
citing به دادگاه خواندن
kangaroo court دادگاه پوشالی
evoking به دادگاه بالاتربردن
peace court دادگاه بخش
questor افسررئیس دادگاه
juvenile courts دادگاه اطفال
juvenile courts دادگاه نوجوانان
queens bench division دادگاه ملکه
quarter sessions دادگاه استینافی
quaestor افسررئیس دادگاه
juvenile court دادگاه اطفال
juvenile court دادگاه نوجوانان
provost court دادگاه پادگانی
magistrates court دادگاه جنحه
per curium به وسیله دادگاه
petty session دادگاه سیار
president of the court رئیس دادگاه
police power دادگاه پلیس
recourse action رجوع به دادگاه
rehearing تجدیدجلسه دادگاه
evokes به دادگاه بالاتربردن
evoke به دادگاه بالاتربردن
writ حکم دادگاه
writ قرار دادگاه
writs حکم دادگاه
writs قرار دادگاه
military court دادگاه نظامی
superior court دادگاه تمیز
superior court دادگاه عالی
summary court دادگاه بدوی
military tribunal دادگاه نظامی
judicial confession اقرار در دادگاه
prsbytery دادگاه شرعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com