Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
Other Matches
carburizing flame
شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
lurid
شعله تیره شعله دودنما
luridly
شعله تیره شعله دودنما
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
acetylene
استیلن
acetylene valve
استیلن
acetylene cylinder
لوله استیلن
acetylene gas
گاز استیلن
acetylene generator
دستگاه تهیه استیلن
acetylene torch
مشعل استیلن
[ابزار]
oxyacetylene welding
جوشکاری اکسی استیلن
oxyacetylene blowpipe
مشعل اکسی استیلن
flares
شعله زنی شعله
flare
شعله زنی شعله
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
flame cleaning
تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
oxygen
اکسیژن
empyreal air
اکسیژن
oxybiont
اکسیژن زی
oxygen carrier
اکسیژن بر
oxygen
اکسیژن دار
oxygenize
با اکسیژن امیختن
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygenation
امیزش با اکسیژن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygen
گاز اکسیژن
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
oxygenates
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن امیختن
oxygenated
اکسیژن زدن
oxygenate
اکسیژن امیختن
lox
اکسیژن مایع
oxygen debt
بدهی اکسیژن
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid exygen
اکسیژن مایع
deoxidation
اکسیژن گیری
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
deoxygenation
اکسیژن زدایی
oxidation
ترکیب با اکسیژن
oxygenates
اکسیژن امیختن
oxygenating
اکسیژن زدن
oxygenate
اکسیژن زدن
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
oxidization
ترکیب با اکسیژن
anoxia
کمبود اکسیژن
deoxidize
بی اکسیژن کردن
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
deoxidate
بی اکسیژن کردن
oxygenating
اکسیژن امیختن
oxygen ration
نسبت اکسیژن
flashproof
ضد شعله
flames
شعله
heating flame
شعله
flame proof
ضد شعله
ingle
شعله
afire
شعله ور
aphlogistic
بی شعله
flamy
شعله ور
bonefire
شعله
aflame
شعله ور
inflammable
شعله ور
flaming
شعله ور
alight
شعله ور
alighted
شعله ور
alighting
شعله ور
alights
شعله ور
flameless
بی شعله
flame
شعله
flameproof
ضد شعله
flaring
شعله ور
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
volcanize
جوش اکسیژن زدن
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxyacid
اسید اکسیژن دار
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
flash suppressor
شعله پوش
flashless charges
خرج بی شعله
flareback
پس زهنی شعله
flamy
شعله مانند
flashproof
لباس ضد شعله
gaslight
شعله گاز
white flame
شعله سفید
positive glow
شعله مثبت
oriflamme
شعله زرین
lurid flame
شعله تیره
positive glow
شعله اندی
reducing flame
شعله احیاگر
torch cutting
[برشکاری شعله ای]
oxidizing flame
شعله اکساینده
neutral flame
شعله خنثی
lurid flame
شعله دودنما
twin jet blowpipe
مشعل دو شعله
flame test
محک شعله
commissioning pennant
پرچم شعله
flashbacks
برگشت شعله
backfire
پس زدن شعله
flashback
پس زدن شعله
anode glow
شعله اندی
backfired
پس زدن شعله
backfires
پس زدن شعله
flashbacks
پس زدن شعله
flashback
برگشت شعله
backfiring
پس زدن شعله
inflammation
شعله ور سازی
flamboyant
شعله مانند
calenture
شعله ور شدن
fire point
نقطه شعله
fire thrower
شعله افکن
flame damper
شعله خفه کن
flame thrower
شعله افکن
flame holder
شعله نگهدار
falmethrower
شعله افکن
flamboyant
شعله دار
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
backblast
شعله عقب نشینی
flame harden
با شعله سخت کردن
flashback screen
توری مانع شعله
reducer
کم کننده شعله یا حرارت
to smother a flame
شعله ای را خاموش کردن
flash reducer
کم کننده شعله باروت
flameproof
عایق شعله ضد اتش
oxy hydrogen flame
شعله اکسی ئیدروژن
flashless charges
خرج کم کننده شعله
flame scraf
با شعله پهن کردن
powder cutting
برش توسط شعله
rate of flame propagation
سرعت انتشار شعله
multi flame burner
اجاق چند شعله
multi jet blowpipe
بوری چند شعله
muzzle bell
شعله پوش شیپوری
blind coal
زغال سنگ بی شعله
flame adjustment wheel
چرخ تنظیم شعله
inflammable
قابل شعله ورشدن
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
muzzle brake
شعله پوش لوله توپ
to burn blue
شعله یا نور ابی دادن
blaze
شعله درخشان یا اتش مشتعل
whiffle
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blazed
شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic
شیوه گوتیک شعله اسا
flame safety
ایمنی در مقابل شعله اتش
flame
شعله زدن زبانه کشیدن
flames
شعله زدن زبانه کشیدن
blazes
شعله درخشان یا اتش مشتعل
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
flash
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
ignisfatuus
چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flash suppressor
خنثی کننده شعله دهانه توپ
flashed
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed
برق زدن ناگهان شعله ور شدن
garish
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com