Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
backblast	شعله عقب نشینی
Other Matches
lurid	شعله تیره شعله دودنما
luridly	شعله تیره شعله دودنما
flare	شعله زنی شعله
flares	شعله زنی شعله
backpedal	عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
aflame	شعله ور
flame	شعله
flame proof	ضد شعله
alighting	شعله ور
flamy	شعله ور
flaring	شعله ور
ingle	شعله
heating flame	شعله
alights	شعله ور
alight	شعله ور
alighted	شعله ور
inflammable	شعله ور
afire	شعله ور
aphlogistic	بی شعله
flameless	بی شعله
flaming	شعله ور
bonefire	شعله
flameproof	ضد شعله
flames	شعله
flashproof	ضد شعله
flash suppressor	شعله پوش
flareback	پس زهنی شعله
flamy	شعله مانند
backfire	پس زدن شعله
fire point	نقطه شعله
flashless charges	خرج بی شعله
commissioning pennant	پرچم شعله
flashproof	لباس ضد شعله
gaslight	شعله گاز
flame thrower	شعله افکن
anode glow	شعله اندی
flame damper	شعله خفه کن
falmethrower	شعله افکن
flame holder	شعله نگهدار
calenture	شعله ور شدن
flame test	محک شعله
flashbacks	برگشت شعله
flashbacks	پس زدن شعله
fire thrower	شعله افکن
flashback	برگشت شعله
flashback	پس زدن شعله
backfiring	پس زدن شعله
backfires	پس زدن شعله
backfired	پس زدن شعله
inflammation	شعله ور سازی
twin jet blowpipe	مشعل دو شعله
oriflamme	شعله زرین
oxidizing flame	شعله اکساینده
positive glow	شعله اندی
positive glow	شعله مثبت
white flame	شعله سفید
reducing flame	شعله احیاگر
neutral flame	شعله خنثی
torch cutting	[برشکاری شعله ای]
flamboyant	شعله دار
lurid flame	شعله تیره
flamboyant	شعله مانند
lurid flame	شعله دودنما
acetylene oxygen flame	شعله استیلن اکسیژن
flame scraf	با شعله پهن کردن
to smother a flame	شعله ای را خاموش کردن
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
flame harden	با شعله سخت کردن
inflammable	قابل شعله ورشدن
flameproof	عایق شعله ضد اتش
blind coal	زغال سنگ بی شعله
oxy hydrogen flame	شعله اکسی ئیدروژن
reducer	کم کننده شعله یا حرارت
rate of flame propagation	سرعت انتشار شعله
powder cutting	برش توسط شعله
muzzle bell	شعله پوش شیپوری
flashback screen	توری مانع شعله
multi jet blowpipe	بوری چند شعله
flashless charges	خرج کم کننده شعله
multi flame burner	اجاق چند شعله
flash reducer	کم کننده شعله باروت
blazes	شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic	شیوه گوتیک شعله اسا
flame	شعله زدن زبانه کشیدن
muzzle brake	شعله پوش لوله توپ
flames	شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety	ایمنی در مقابل شعله اتش
whiffle	نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
to burn blue	شعله یا نور ابی دادن
blazed	شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze	شعله درخشان یا اتش مشتعل
flashed	ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash suppressor	خنثی کننده شعله دهانه توپ
garish	دارای زرق و برق زیاد شعله ور
anode glow	شعله مثبت فضای روشن اند
flash	برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash	ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes	ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
ignisfatuus	چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flashes	برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed	برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flareback	اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flame hardening	سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
carburizing flame	شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
illuviation	ته نشینی
sedimentation	ته نشینی
evening party	شب نشینی
adsorption	رو نشینی
sedimentation	ته نشینی
retrocedence	پس نشینی
nightlife	شب نشینی
an eveing party	شب نشینی
wakes	شب نشینی
wake	شب نشینی
recoil	پی نشینی
soiree	شب نشینی
precipitation	ته نشینی
sedimentary	ته نشینی
settling	ته نشینی
sedinentation	ته نشینی
subsidence	ته نشینی
waked	شب نشینی
recoiled	پی نشینی
soirTes	شب نشینی
deposits	ته نشینی
recoiling	پی نشینی
deposit	ته نشینی
recoils	پی نشینی
soirees	شب نشینی
sanctuary	حق بست نشینی
to burn the midnighoil	شب نشینی کردن
to burn the midnight oil	شب نشینی کردن
recess	عقب نشینی
urbanization	شهر نشینی
urbanism	شهر نشینی
recesses	عقب نشینی
retreat	عقب نشینی
seclusion	گوشه نشینی
sanctuaries	حق بست نشینی
tenantry	اجاره نشینی
solitariness	گوشه نشینی
retreated	عقب نشینی
nomadism	کوچ نشینی
retreats	عقب نشینی
retrocedence	عقب نشینی
reclvsion	گوشه نشینی
retrocession	عقب نشینی
ruralize	ده نشینی کردن
line of retreat	خط عقب نشینی
katabasis	عقب نشینی
sedimentation pond	حوضچه ته نشینی
sequestered life	گوشه نشینی
silting	رسوب ته نشینی
hypostatic	ناشی از ته نشینی
hutment	کلبه نشینی
retreating	عقب نشینی
eremitism	گوشه نشینی
recoiling	عقب نشینی
settlements	ته نشینی مسکن
cotenancy	هم اجاره نشینی
recoiled	عقب نشینی
settlement	ته نشینی مسکن
break ground	عقب نشینی
recoil	عقب نشینی
eremitic life	گوشه نشینی
electrostatic procipitation	ته نشینی الکترواستاتیک
suburbia	حومه نشینی
recoils	عقب نشینی
fallback	عقب نشینی
sedimentation analysis	تجزیه بروش ته نشینی
retreat	عقب نشینی کردن
recoil mechanism	دستگاه عقب نشینی
pull away	عقب نشینی کردن
rocket propulsion	فشارعقب نشینی موشک
retreated	عقب نشینی کردن
recoil mechanism	مکانیسم عقب نشینی
to beat a retreat	کوس عقب نشینی
short recoil	عقب نشینی کوتاه
urbanistic	وابسته بشهر نشینی
to sound the retreat	شیپورعقب نشینی زدن
colonial	معماری کوچ نشینی
urbanist	وابسته بشهر نشینی
give ground <idiom>	عقب نشینی کردن
drop back <idiom>	عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.	عقب نشینی کردن
to lose ground	عقب نشینی کردن
to give ground	عقب نشینی کردن
sink	ته نشینی حفره یاگودال
withdraw	عقب نشینی کردن
subornation	زیر پا نشینی اغواء
sinks	ته نشینی حفره یاگودال
to beat a retreat	عقب نشینی کردن
to fall back	عقب نشینی کردن
withdraws	عقب نشینی کردن
scuttle	عقب نشینی روزنه
backblast	موج عقب نشینی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com