Dictiornary-Farsi | شعله مثبت فضای روشن اند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
anode glow	شعله مثبت فضای روشن اند


Other Matches

positive glow	شعله مثبت
cathode glow	فضای روشن کاتد
positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
lurid	شعله تیره شعله دودنما
luridly	شعله تیره شعله دودنما
flare	شعله زنی شعله
flares	شعله زنی شعله
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
illumination by diffusion	روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
illuminati	روشن ضمیران روشن فکران
daylight	روز روشن روشن کردن
daylit	روز روشن روشن کردن
half tone screen	صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
bin storage space	فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage	فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
vignetting	سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
bonefire	شعله
afire	شعله ور
flameless	بی شعله
flashproof	ضد شعله
inflammable	شعله ور
heating flame	شعله
flameproof	ضد شعله
aphlogistic	بی شعله
alight	شعله ور
flames	شعله
ingle	شعله
flaming	شعله ور
flaring	شعله ور
aflame	شعله ور
alights	شعله ور
flame	شعله
flamy	شعله ور
alighting	شعله ور
alighted	شعله ور
flame proof	ضد شعله
flare	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminates	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flamy	شعله مانند
reducing flame	شعله احیاگر
neutral flame	شعله خنثی
flamboyant	شعله مانند
flame test	محک شعله
fire thrower	شعله افکن
flame thrower	شعله افکن
lurid flame	شعله تیره
flame damper	شعله خفه کن
flame holder	شعله نگهدار
lurid flame	شعله دودنما
flamboyant	شعله دار
flashproof	لباس ضد شعله
backfires	پس زدن شعله
backfiring	پس زدن شعله
calenture	شعله ور شدن
flashback	پس زدن شعله
twin jet blowpipe	مشعل دو شعله
flashback	برگشت شعله
white flame	شعله سفید
flashbacks	پس زدن شعله
torch cutting	[برشکاری شعله ای]
commissioning pennant	پرچم شعله
flashbacks	برگشت شعله
inflammation	شعله ور سازی
positive glow	شعله اندی
anode glow	شعله اندی
fire point	نقطه شعله
backfire	پس زدن شعله
flareback	پس زهنی شعله
oriflamme	شعله زرین
oxidizing flame	شعله اکساینده
flashless charges	خرج بی شعله
falmethrower	شعله افکن
backfired	پس زدن شعله
flash suppressor	شعله پوش
gaslight	شعله گاز
affirmative	مثبت
poss	مثبت
positive	مثبت
affirmatory	مثبت
justificatory	مثبت
assertive	مثبت
declaratory	مثبت
flashless charges	خرج کم کننده شعله
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
flameproof	عایق شعله ضد اتش
flashback screen	توری مانع شعله
flash reducer	کم کننده شعله باروت
multi jet blowpipe	بوری چند شعله
oxy hydrogen flame	شعله اکسی ئیدروژن
backblast	شعله عقب نشینی
inflammable	قابل شعله ورشدن
blind coal	زغال سنگ بی شعله
to smother a flame	شعله ای را خاموش کردن
muzzle bell	شعله پوش شیپوری
powder cutting	برش توسط شعله
flame scraf	با شعله پهن کردن
multi flame burner	اجاق چند شعله
flame harden	با شعله سخت کردن
acetylene oxygen flame	شعله استیلن اکسیژن
reducer	کم کننده شعله یا حرارت
rate of flame propagation	سرعت انتشار شعله
positive electrode	الکترد مثبت
positive wire	سیم مثبت
positive correlation	همبستگی مثبت
positive economics	اقتصاد مثبت
anode	قطب مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive element	سازه مثبت
anode	الکترود مثبت
positive lead	سیم مثبت
assertion	افهار مثبت
positive brush	زغال مثبت
positive charge	بار مثبت
anodes	الکترود مثبت
anodes	قطب مثبت
positive pole	قطب مثبت
positive column	ستون مثبت
positive conductor	سیم مثبت
positive balance	مانده مثبت
positive acceleration	شتاب مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
positive feedback	واخوراند مثبت
positive slope	شیب مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
positive transference	انتقال مثبت
pro	جنبه مثبت
positive transmission	پخش مثبت
positively skewed	چوله مثبت
positivity	مثبت بودن
posivite ray	پرتو مثبت
if so	در صورت مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
positive sign	علامت مثبت
positive film	فیلم مثبت
positive logic	منطق مثبت
positive modulation	پخش مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
positive plate	صفحه مثبت
positive potential	پتانسیل مثبت
positive reinforcement	تقویت مثبت
positive relation	رابطه مثبت
positive side	بخش مثبت
nonposetive	غیر مثبت
zincoid	قطب مثبت
pro-	جنبه مثبت
hot-wired	سیم مثبت
hot-wires	سیم مثبت
hot-wiring	سیم مثبت
active balance	مانده مثبت
active balance	موازنه مثبت
aye	رای مثبت
plus	افزودن به مثبت
cation	یون مثبت
false positive	مثبت کاذب
affirmatively	بطور مثبت
yea	رای مثبت
hot wire	سیم مثبت
positivism	مثبت گرایی
affirmative	عبارت مثبت
affirmative	اظهار مثبت
hot-wire	سیم مثبت
an a answer	پاسخ مثبت
to burn blue	شعله یا نور ابی دادن
blazes	شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze	شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazed	شعله درخشان یا اتش مشتعل
flames	شعله زدن زبانه کشیدن
whiffle	نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
flame	شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety	ایمنی در مقابل شعله اتش
muzzle brake	شعله پوش لوله توپ
flamboyant gothic	شیوه گوتیک شعله اسا
look at the world through rose-colored glasses <idiom>	خیلی مثبت بودن
take down <idiom>	مثبت وضبط صحبتها
positive integer	عدد صحیح مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
yea	بلکه رای مثبت
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
positive post	قطب مدار مثبت
to answer in the a	پاسخ مثبت دادن
positive skewness	عدم تقارن مثبت
cardinal	عدد صحیح مثبت
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
anodes	قطب مثبت باطری
anode	قطب مثبت باطری
yea-sayer	گوینده [رای] مثبت
averment	افهار قطعی یا مثبت
cardinals	عدد صحیح مثبت
positively	محققا" بطور مثبت
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
factorial	حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
positron	ذره کوچک مثبت