English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
You can call me at ... [phone no.] <idiom> شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Other Matches
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Can you get me manchester 123-45-67? آیا میتوانید شماره 123-45-67 منچستر را برای من بگیرید؟
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ani سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cleek چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
drastic times call for drastic measures <idiom> [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time. شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
an isaiah flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
You alone can help me. تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
Could you clarify that for me? می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
Can you watch the dog for us this weekend? آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
contacts تماس
tangency تماس
taction تماس
impact تماس
contact line خط تماس
contingence تماس
ding تماس
line of contact خط تماس
tangents تماس
tangent تماس
impinging تماس
impacts تماس
contacting تماس
contact تماس
contacted تماس
movement to contact حرکت به تماس
contact party گروه تماس
contact surface سطح تماس
zone of contact ناحیه تماس
tuch تماس دادن با
point contact تماس نقطهای
point of contact نقطه تماس
contact point قطب تماس
shock hazard خطر تماس
communicator شخص در تماس
line to line fault تماس خطوط
contact angle زاویه تماس
contiguity برخورد تماس
corps a corps تماس بدنی
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
contact ratio نسبت تماس
contact pressure فشار تماس
finish تماس انتهایی
contact lost تماس قطع شد
going on نزدیکی تماس
contact flange فلانژ تماس
contact diameter قطر تماس
interactional points نقاط تماس
contact area سطح تماس
contact area منطقه تماس
angle of contact زاویه تماس
finishes تماس انتهایی
to bring into contact تماس دادن
to be in rapport تماس داشتن
to be in contact تماس داشتن
skims تماس اندک
contact patrol گشتی تماس
skimmed تماس اندک
area contact سطح تماس
skim تماس اندک
contacts تماس یافتن تماسی
flat تماس دو لبه اسکیت
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
contact fire انفجار در اثر تماس
contact report گزارش اخذ تماس
contacting تماس یافتن تماسی
grazing point نقطه تماس با مانع
look in on <idiom> تماس حاصل کردن
flattest تماس دو لبه اسکیت
contact print چاپ به طریقه تماس
galvanism تماس برق بابدن
get in touch with someone <idiom> باکسی تماس گرفتن
contacted تماس یافتن تماسی
contact تماس یافتن تماسی
contact behavior رفتار تماس جویانه
contact backlash دنده کور تماس
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
tuch سر زدن تماس داشتن
synapse محل تماس دوعصب
action on the blade تماس با شمشیر حریف
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
phoned پاسخ به تماس در تلفن
phone پاسخ به تماس در تلفن
phones پاسخ به تماس در تلفن
osculation تماس اشتراک صفات
break off قطع تماس با دشمن
telebrief تماس مستقیم تلفنی
movement to contact حرکت به اخذ تماس
phoning پاسخ به تماس در تلفن
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
touch panel صفحه حساس به تماس
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
engagement تماس دو تیفه شمشیر درگارد
contact fire انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
contact محل اتصال تماس گرفتن
contacted محل اتصال تماس گرفتن
To establish( make) contact. تماس دایر ( برقرار ) کردن
contacts محل اتصال تماس گرفتن
osculate تماس نزدیک حاصل کردن
ground تماس دادن توپ با زمین
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
contacting محل اتصال تماس گرفتن
engagements تماس دو تیفه شمشیر درگارد
faded تماس باهدف از بین رفت
whooshed صدای تماس جسم سریع با هوا
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
whooshing صدای تماس جسم سریع با هوا
brushes تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
contacts قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contact قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
touch تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
Where can I contact Mr …. ? کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
contacting قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
whoosh صدای تماس جسم سریع با هوا
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
touches تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
contacted قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
whooshes صدای تماس جسم سریع با هوا
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
punts توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
punt توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
punted توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
full toss پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
full pitch پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
split lean پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
split the uprights امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
DNS پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
ground zero محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
googly توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
hang up <idiom> جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
negotiation تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
negotiations تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
memiscus زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
stalder circle چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
filler weld جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
sclaff تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
hold زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
holds زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
one شماره یک
numbers شماره
ones شماره یک
number شماره
number شماره
six شماره شش
the total number شماره کل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com