Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
screed
شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
Other Matches
excess stock
مواد اضافی
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
sullage
مواد اضافی فلزات مذاب
supplement
تکمیل کننده اضافی
supplemented
تکمیل کننده اضافی
supplements
تکمیل کننده اضافی
supplementing
تکمیل کننده اضافی
tightening material
مواد عایق کننده
cleaner
مواد پاک کننده
coagulase
مواد منعقد کننده
tightening material
مواد اب بندی کننده
coagulase
مواد دلمه یالخته کننده
pyrotechnics
مواد فشفشفهای فشفشه روشن کننده
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
saprophagous
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
fastness of bleaching
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
ingot stick
شمشه
bloom
شمشه
blooms
شمشه
bloomed
شمشه
straight edge
شمشه
screed
شمشه
longitudinal screed
شمشه طولی
blooming pass
کالیبر شمشه
blooming roll
نورد شمشه
blooming shears
قیچی شمشه
screed
شمشه جاده
jointing wood
شمشه ملات
cogged ingot
شمشه فولادی
floating screed
شمشه گچی
longitudinal screed
شمشه طولی
cogging pass
کالیبر شمشه
tamping
بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
jointing rule
شمشه کرم بندی
cogging mill
دستگاه نورد شمشه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
unduly
اضافی
floating
اضافی
plus
اضافی
supplementary
اضافی
extension
اضافی
surpluses
اضافی
supplemantary
اضافی
supernumerary
اضافی
surplus
اضافی
extensions
اضافی
additional
اضافی
excesses
اضافی
redundant
اضافی
overflows
اضافی
access
اضافی
de trop
اضافی
accessional
اضافی
relative
اضافی
overflow
اضافی
paragogic
اضافی
surplusage
اضافی
accessed
اضافی
overflowed
اضافی
excess
اضافی
accessing
اضافی
overtime
اضافی
accesses
اضافی
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
end cell
پیل اضافی
spill water
ابهای اضافی
regulating cell
پیل اضافی
overloaded
بار اضافی
overloads
بار اضافی
barrages
وقت اضافی
barrage
وقت اضافی
incremental cost
هزینه اضافی
over-
گذشته اضافی
over
گذشته اضافی
intercalary
اضافی افزوده
overload
بار اضافی
redundant equation
معادله اضافی
padding
متن اضافی
extra premium
پاداش اضافی
extra time
وقت اضافی
extra period
وقت اضافی
extra equipment
تجهیزات اضافی
shootoff
مسابقه اضافی
extra duty
خدمت اضافی
extra cost
هزینه اضافی
extra current
جریان اضافی
supplementary
اضافی مکمل
overtime
وقت اضافی
overtime
ساعات اضافی
days of grace
مهلت اضافی
excess capacity
فرفیت اضافی
additional
<adj.>
مکمل اضافی
excess length
طول اضافی
slip sheet
صفحه اضافی
excess supply
عرضه اضافی
excess load
بار اضافی
excess pressure
فشار اضافی
excess price
قیمت اضافی
excess profit
سود اضافی
excess reserves
ذخائر اضافی
surplus stock
موجودی اضافی
surplus value
ارزش اضافی
auxiliary work
کارهای اضافی
boostes pump
پمپ اضافی
surplus water
ابهای اضافی
overestimation
براورد اضافی
furthers
اضافی زائد
furthering
اضافی زائد
further
اضافی زائد
the intercalary month
ماه اضافی
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
furthered
اضافی زائد
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
an a.chapter
یک باب اضافی
additional charges
اتهامات اضافی
bonus
پرداخت اضافی
surplus production
تولید اضافی
surplus material
ماده اضافی
sunk cost
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
overvoltage
ولتاژ اضافی
overpayment
پرداخت اضافی
overirrigation
ابیاری اضافی
surcharge
هزینه اضافی
surcharge
مالیات اضافی
surcharge
نرخ اضافی
surcharges
هزینه اضافی
surcharges
مالیات اضافی
surcharges
نرخ اضافی
overhand knot
گره اضافی
adscript
یادداشت اضافی
postiche
متن اضافی
superimposed
اتش اضافی
surtax
مالیات اضافی
additional charges
خرجهای اضافی
overcharges
هزینه اضافی
sudden death
وقت اضافی
sudden-death
وقت اضافی
addition record
رکورد اضافی
overcharged
هزینه اضافی
bonuses
پرداخت اضافی
overcharging
هزینه اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
flab
گوشت اضافی
aditional service
سرویس اضافی
beauty sleep
خواب اضافی
overhead costs
هزینههای اضافی
adduct
ترکیب اضافی
additional score
نمره اضافی
overcharge
هزینه اضافی
poundage
هزینه اضافی
extra
فوق العاده اضافی
extra-
فوق العاده اضافی
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
supertax
مالیات بر درامد اضافی
excess burden of taxation
بار اضافی مالیات
overcharging
اضافی هزینه کردن
overcharges
اضافی هزینه کردن
additionally
بطور اضافی یا زائد
extras
فوق العاده اضافی
overflows
ابهای اضافی لبریزی
excess meter
کنتور مصرف اضافی
overflowed
ابهای اضافی لبریزی
overcharged
اضافی هزینه کردن
plusage
سرامد مقدار اضافی
value added network
ارزش اضافی شبکه
bonuses
پرتاب پنالتی اضافی
surplus
اقلام اضافی و مازاد
bonus
پرتاب پنالتی اضافی
acompaniment
تزئینات اضافی در ساختمان
plussage
سرامد مقدار اضافی
less than carload
وزن بار اضافی
motorcar accessories
لوازم اضافی اتومبیل
addition
اسم اضافی ضمیمه
third brush regulation
تنظیم با زغال اضافی
overflow
ابهای اضافی لبریزی
overcharge
اضافی هزینه کردن
surtax
مالیات بر درامد اضافی
jury sturt
پایه اضافی یا موقتی
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com