Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
freestyler
شناگر شنای ازاد
Other Matches
medleyist
شناگر شنای مختلط
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
freestyle
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
swimmers
شناگر
swimmer
شناگر
naiad
مهروی شناگر
backstroker
شناگر پشت
breaststroker
شناگر قورباغه
turn
برگشت شناگر
butterflyer
شناگر پروانه
turns
برگشت شناگر
water dog
شناگر ماهر
kicked
ضربه پای شناگر
kicking
ضربه پای شناگر
waterfowler
شکارچی مرغان شناگر
kick
ضربه پای شناگر
kicks
ضربه پای شناگر
armpoll
کشش دست شناگر
belly whopper
شیرجه شناگر برروی شکم
butterfly
شنای پروانه
dog paddle
شنای سگی
breaststroke
شنای پروانه
sidestroke
شنای پهلو
butterflies
شنای پروانه
breaststroke
شنای قورباغه
individual medley
شنای مختلط
backstroke
شنای پشت
trudgen stroke
شنای کرال
crawl
شنای کرال
underneath swimming
شنای زیرابی
crawls
شنای کرال
crawled
شنای کرال
overarm
خارج شدن بازوی شناگر ازاب
dog paddle
شنای سگی کردن
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
baths
استخر شنای سرپوشیده
pinule
پرهء شنای ماهی
pinnule
پرهء شنای ماهی
racing backstroke
مسابقه شنای پشت
Given the water ,he is a good swimmer .
<proverb>
آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
medleys
شنای مختلط 002 تا 004متر
scissor kick
پای قیچی در شنای پهلو
medley
شنای مختلط 002 تا 004متر
dolphin kick
شنای پروانه با پای دلفین
frog kick
شنای پروانه بت پای قورباغه
beats
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beat
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
flippers
پرده یا عضو شنای حخیوانات دریایی
surface dive
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
flipper
پرده یا عضو شنای حخیوانات دریایی
catch
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
kickboard
تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
dog paddle
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
pull
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
bikini
لباس شنای زنانه دوتکه مایوی دوتکه
bikinis
لباس شنای زنانه دوتکه مایوی دوتکه
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
free play
ازاد
opens
ازاد
go as you please
ازاد
footloose
ازاد
self-service
ازاد
fetterless
ازاد
idle line
خط ازاد
absolute
ازاد
immundity
ازاد
open
ازاد
opened
ازاد
degage
ازاد
self service
ازاد
immune
ازاد
unrestrained
ازاد
loosest
ول ازاد
slack water
اب ازاد
unattached
ازاد
self administered
ازاد
freemen
ازاد
freeman
ازاد
frees
ازاد
freed
ازاد
exempted
ازاد
stand at ease
ازاد
at ease
ازاد
exempts
ازاد
exempting
ازاد
sweep back
بک ازاد
suspended floor
کف ازاد
stand easel
ازاد
absolutes
ازاد
looser
ول ازاد
exempt
ازاد
sweepers
بک ازاد
freeing
ازاد
loose
ول ازاد
unihibited
ازاد
free
ازاد
unihibit
ازاد
disengaged
ازاد
sweeper
بک ازاد
free economy
اقتصاد ازاد
free competition
رقابت ازاد
free electron
الکترون ازاد
affranchize
ازاد کردن
free hit
ضربه ازاد
free format
در قالب ازاد
free flow
جریان ازاد
free float
فرجه ازاد
arm's length
معاملات ازاد
free flight
موشک ازاد
free flight
پرواز ازاد
free field
حوزه ازاد
free expansion
انبساط ازاد
free gyro
ژایرو ازاد
free enthalpy
انتالپی ازاد
free energy
انرژی ازاد
extrication
ازاد کردن
free climbing
صعود ازاد
cast loose
ازاد کردن
catch as catch can
کشتی ازاد
deallocation
ازاد سازی
deallocate
ازاد کردن
cut free
ازاد بریدن
charity line
خط پرتاب ازاد
sharity stripe
خط پرتاب ازاد
cut clear
ازاد بریدن
fingerling
ماهی ازاد
charity shot
پرتاب ازاد
clear span
دهانه ازاد
carbon free
ذغال ازاد
carbon free
کربن ازاد
cantilever beam
تیر ازاد
free atmosphere
اتمسفر ازاد
free association
تداعی ازاد
free aqifer
سفره ازاد
foul line
خط پرتاب ازاد
floating ribs
دندههای ازاد
datum level
سطح اب ازاد
at ease
فرمان ازاد
enfranchize
ازاد کردن
emancipator
ازاد کننده
drifting mine
مین ازاد
autonomous operation
عملیات ازاد
boosted rocket
موشک ازاد
cantilever
تیر سر ازاد
dialing tone
بوق ازاد
clearance angle
زاویه ازاد
liberal socialism
سوسیالیسم ازاد
open space
گردشگاه ازاد
open trade
تجارت ازاد
out of door
فضای ازاد
out of door
در هوای ازاد
outworker
کارگر ازاد
parade rest
فرمان ازاد
penalty hit
ضربه ازاد
planer tree
درخت ازاد
idle trunck
ترانک ازاد
relief angle
زاویه ازاد
open hospital
بیمارستان ازاد
open area
فضای ازاد
liberalizer
ازاد کننده
liberaltranstation
ترجمه ازاد
line clear signal
سیگنال ازاد
line clear signal
علامت ازاد
manumission
ازاد سازی
natural vibration
نوسان ازاد
off time
وقت ازاد
open purchase
خرید ازاد
open shop
با کارکرد ازاد
open shot
با کارکرد ازاد
sailing free
باد ازاد
salmon trout
ماهی ازاد
to set at large
ازاد کردن
to set at liberty
ازاد کردن
total freeboard
عمق ازاد
tramp steamer
کشتی ازاد
tramp vessel
کشتی ازاد
uncage
ازاد کردن
unfix
ازاد کردن
unloose
ازاد کردن
unstring
ازاد کردن
to let ship
ازاد کردن
to be at liberty
ازاد بودن
salmon trout
ازاد ماهی
salmontrout
ماهی ازاد
salmontrout
ازاد ماهی
self employment
شغل ازاد
semicolonial
نیمه ازاد
set at large
ازاد کردن
set free
ازاد کردن
slip joint
اتصال ازاد
soft cell boundaries
محدوده ازاد سل
the open
هوای ازاد
free in trade
تجارت ازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com