Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
troy
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
Other Matches
asia minor
اسیای صغیر
galatian
اهل غلاط در اسیای صغیر
phygian
فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
ionian
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
northwest
شمال غرب شمال غربی
north west
شمال غرب شمال غربی
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north-western
شمال غربی
north western
شمال غربی
north-westerly
شمال غربی
northwestern
شمال غربی
NW
شمال غربی
north westerly
شمال غربی
northwester
باد شمال غربی
northwestwards
بطرف شمال غربی
northwester
طوفان شمال غربی
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
Nahavand
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
northing
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
aeneas
که تروا
pulverizing mill
اسیای گردساز
pug mill
اسیای گل مخلوط کن
trojan horse
اسب تروا
troy
وابسته به تروا
planform
قهرمان یونانی جنگ تروا
trojan
وابسته به یا اهل شهرباستانی تروا
ajax
قهرمان یونانی جنگ تروا
north north east
میان شمال و شمال خاور
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
north east
شمال شرق شمال شرقی
northeast
شمال شرقی شمال شرق
priam
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
nestor
پیر مردمشاور و عاقل جنگ تروا
amazon
زنانی که در اسیای صغیرزندگی میکردند و با یونانیان می جنگیدند
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
under age
صغیر
little
صغیر
minor
صغیر کم
minor
صغیر
underage
صغیر
lesser
صغیر
infant
صغیر
infants
صغیر
Jun
صغیر
microcosm
عالم صغیر
discerning minor
صغیر ممیز
lowly
صغیر افتاده
lowliest
صغیر افتاده
lunette
ستاره صغیر
lowlier
صغیر افتاده
cranberry
اس بری صغیر
venial
گناه صغیر
nonage
صغیر خردی
microcosms
عالم صغیر
cranberries
اس بری صغیر
the little entente
ائتلاف صغیر
sedum
ابرون صغیر
grandbaby
نوه صغیر
sheep sorrel
ترشک صغیر
epencephalon
دماغ صغیر
indiscerning minor
صغیر غیر ممیز
under a
خردسال نابالغ صغیر
fool's parsley
جعفری زهری شوکران صغیر
westerly
غربی
hesperian
غربی
occidental
غربی
east elevation
نمای غربی
westernmost
غربی ترین
southwest
بادجنوب غربی
westernize
غربی شدن
south western
جنوب غربی
westernized
غربی کردن
ind
هند غربی
northwestwards
روبشمال غربی
to lie east and west
شرقی غربی
sou'westers
جنوب غربی
westernization
غربی شدن
westernized
غربی شدن
Western Sahara
صحرای غربی
westernize
غربی کردن
westernises
غربی شدن
westernising
غربی شدن
westernising
غربی کردن
westernises
غربی کردن
westwork
بدنه غربی
westernised
غربی شدن
wester
باد غربی
wester
طوفان غربی
westernizes
غربی کردن
westernizes
غربی شدن
west country whipping
بست غربی
westernised
غربی کردن
westernizing
غربی شدن
western hemisphere
نیمکره غربی
westerly
باد غربی
westernizing
غربی کردن
Wild West
ایالتهای غربی
south-western
جنوب غربی
westernises
تمدن غربی را پذیرفتن
turk's capcactus
کاکتوس هند غربی
westernised
تمدن غربی را پذیرفتن
roaring forties
منطقه بادهای غربی
libeccio
باد جنوب غربی
libecchio
باد جنوب غربی
westernize
تمدن غربی را پذیرفتن
southwestern
واقع در جنوب غربی
turk'shead
کاکتوس هند غربی
southwest
واقع در جنوب غربی
westernising
تمدن غربی را پذیرفتن
westernized
تمدن غربی را پذیرفتن
first world
واقع دراروپای غربی
narthex
ایوان غربی کلیسا
Western Samoa
کشور ساموآی غربی
atlantic
دریای محیط غربی
southwestwards
بسوی جنوب غربی
southwestward
بسوی جنوب غربی
southwesterner
اهل جنوب غربی
westernizes
تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing
تمدن غربی را پذیرفتن
southwester
باد جنوب غربی
westerners
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns
غربی وابسته به مغرب یا باختر
Ivory Coast
کرانهی مرکزی و غربی افریقا
Benin
کشور بنین در افریقای غربی
jonah crab
خرچنگ بزرگ امریکای غربی
westerner
غربی وابسته به مغرب یا باختر
western
غربی وابسته به مغرب یا باختر
southwester
توفان یا تندباد جنوب غربی
GI
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
New World
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
harmattan
بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
khowar
زبان رایج درشمال غربی پاکستان
finlander
اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
denier
نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
Cornish
وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
GIs
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
st helena
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
Indian style
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
granger road
راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
west lndies
جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
northerly
شمال
north
شمال
north
<adj.>
شمال
north
در شمال
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
the north pole
قطب شمال
north west
شمال باختر
north wind
باد شمال
north-eastern
رو به شمال شرق
northeast
شمال خاوری
north-eastern
از شمال خاوری
northeastern
شمال شرقی
northeastward
شمال شرقی
northwardly
سوی شمال
Libya
شمال افریقا
northwest
شمال باختری
true north
شمال واقعی
northerners
اهل شمال
northerner
اهل شمال
epsilon bootis
رایت شمال
north
روبه شمال
north
باد شمال
northerly
به سمت شمال
grid north
شمال شبکه
North Pole
قطب شمال
northbound
عازم شمال
north-east
شمال شرق
compass rose
شمال نما
arcturus
نگهبان شمال
true north
شمال حقیقی
northern
ساکن شمال
magnetic north
شمال مغناطیسی
compass north
شمال مغناطیسی
north-west
شمال غرب
ina northerly direction
سوی شمال
arctic
قطب شمال
north east
در شمال خاور
north-westerly
در شمال باختر
north westerly
در شمال باختر
north-easterly
شمال شرقی
true north
شمال جغرافیایی
north east
شمال خاور
north easterly
شمال شرقی
albanega
[دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
Arctic Circle
مدار قطب شمال
Flemish Mannerism
انقلاب شمال اروپا
northward
بسوی شمال شمالا
NW
مخفف شمال غرب
northernmost
دورترین محل در شمال
north-eastern
به سوی شمال شرق
upstater
اهل شمال استان
Nordic
وابسته به شمال اروپا
north light roof
بام شمال نور
northeastern
مربوط به شمال شرقی
northeastward
بطرف شمال شرقی
norther
بیشتر بطرف شمال
magnetic north pole
قطب شمال مغناطیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com