Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
april fool
شوخی هاو دروغهای مرسوم در این روز
Other Matches
A clumsy practical joke.
آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
It is no joke .
این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
voguish
مرسوم
vogueish
مرسوم
standard
مرسوم
standards
مرسوم
consuetudinary
مرسوم
in fashion
مرسوم
quite the thing
مرسوم
alamode
مرسوم
customary
مرسوم
habitude
مرسوم
to be in f.
مرسوم بودن
vogue
عادت مرسوم
introduced
مرسوم کردن
orthodox
مطابق مرسوم
usual
عادی مرسوم
introducing
مرسوم کردن
introduce
مرسوم کردن
introduces
مرسوم کردن
prevalent
فائق مرسوم
colloquialism
جمله مرسوم درگفتگو
outmode
از مد افتادن غیر مرسوم
colloquialisms
جمله مرسوم درگفتگو
conventional
مرسوم مطابق ایین وقاعده
Dravidian architecture
[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
bourgeois
<adj.>
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
chess board rug
قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
Lancet style
[سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
bon mot
شوخی
jink
شوخی
in play
به شوخی
waggery
شوخی
jestingly
به شوخی
frolicsomeness
شوخی
funniment
شوخی
gamesomeness
شوخی
good humouredly
به شوخی
in a sober earnest
بی شوخی
humours
شوخی
for fun
به شوخی
facetiousness
شوخی
humorousness
شوخی
persiflage
شوخی
lightsomeness
شوخی
sportiveŠetc
شوخی کن
jocundly
با شوخی
jocosity
شوخی
drollery
شوخی
funny bones
شوخی
funny bone
شوخی
fun
شوخی
facetiae
شوخی
humouring
شوخی
humoured
شوخی
humour
شوخی
joking
شوخی
jests
شوخی
jest
شوخی
jokes
شوخی
larks
شوخی
joked
شوخی
pranks
شوخی
lark
شوخی
joke
شوخی
game
شوخی
humors
شوخی
humoring
شوخی
humored
شوخی
raillery
شوخی
prank
شوخی
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
jocularly
از روی شوخی
lop ear
خرگوش
[به شوخی]
floppy ear
خرگوش
[به شوخی]
jink
لطفه شوخی
jocoserious
شوخی و جدی
humoursome
شوخی امیز
tease
شوخی با آزار
indispensables
بزبان شوخی
inexpressibles
بزبان شوخی
rag
[British E]
شوخی با آزار
josh
شوخی کردن
Joking aside.
<idiom>
شوخی به کنار.
Joking apart.
<idiom>
شوخی به کنار.
practical joke
شوخی عملی
practical joke
شوخی یدی
practical jokes
شوخی عملی
practical jokes
شوخی یدی
A flat joke .
شوخی بی نمک
monkey business
<idiom>
شوخی کردن
Joking apart, ...
<idiom>
جدای از شوخی، ...
to crack a joke
شوخی کردن
prankful
شوخی امیز
to kid
شوخی کردن
randan
مستی شوخی
razz
شوخی کردن
sportiveŠetc
شوخی امیز
to break a jest
شوخی کردن
tricked
شوخی کردن
jokingly
شوخی کنان
horseplay
شوخی خرکی
lark
شوخی کردن
larks
شوخی کردن
tricking
شوخی کردن
prank
شوخی خرکی
jocular
شوخی امیز
pranks
شوخی خرکی
sprees
شوخی سرخوشی
spree
شوخی سرخوشی
joke
شوخی کردن
joked
شوخی کردن
jokes
شوخی کردن
joking
شوخی کردن
trick
شوخی کردن
all joking aside
شوخی بکنار
jesting a
شوخی بکنار
sport
بازی شوخی
sported
بازی شوخی
friskiness
فرحناکی شوخی
hand play
شوخی بادست
sports
بازی شوخی
facetiously
ازروی شوخی
gagman
شوخی کننده
to cut a joke
شوخی کردن
cut a joke
شوخی کردن
humorous
شوخی امیز
his joke fell f.
شوخی اونگرفت
humor
شوخی خوشمزگی
It cannot be trifled with . It is no joking matter.
شوخی بردار نیست
Try to be serious for a change .
شوخی رابگذار کنار
Joking apart.
از شوخی گذشته ( جدی )
hob
شوخی فریب امیز
hobs
شوخی فریب امیز
repartee
جواب شوخی امیز
gaff
شوخی فریبنده حیله
quizzes
شوخی پرسش و ازمون
hoax
شوخی فریب امیز
hoaxes
شوخی فریب امیز
quiz
شوخی پرسش و ازمون
prandial
واژه شوخی امیز
humbugs
شوخی فریب امیز
prank
شوخی امیخته بافریب
pranks
شوخی امیخته بافریب
humbug
شوخی فریب امیز
jocosely
شوخی امیز فکاهی
and now to be serious
دیگر شوخی بکنار
practical joke
شوخی انجام دادنی
fun
شوخی امیز مفرح
shavie
شوخی گوشه دار
fun
مطبوع شوخی کردن
bobs
سرزنش یا طعنه شوخی
bobbing
سرزنش یا طعنه شوخی
to play a joke on any one
با کسی شوخی کردن
bob
سرزنش یا طعنه شوخی
witticisms
شوخی لطیفه گویی
witticism
شوخی لطیفه گویی
gig
شوخی خنده دار
gigs
شوخی خنده دار
jocose
شوخی امیز فکاهی
pleasantry
بذله گویی شوخی
waggery
شوخی شیطنت امیز
frolicsomely
از روی وجد و شوخی
pleasantries
بذله گویی شوخی
gagger
شوخی کننده بذله گو
gayety
بشاشت شوخی کردن
curvet
شوخی جست وخیز
Dirty jokes .
شوخی های رکیک
facetious
اهل شوخی بیجا
fay
شوخی توهین امیزکردن
practical jokes
شوخی انجام دادنی
sikt
شوخی طعنه امیز کردن
jests
ببازی گرفتن شوخی کردن
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
to do something wrong
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
jest
ببازی گرفتن شوخی کردن
to be up to something
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
jape
شوخی دست انداختن شخص
damage
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
خسارت
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
زیان
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
to get
[be]
up to mischief
شیطنت کردن در چیزی
[شوخی]
He cant take a joke . he has no sense of humour.
شوخی سرش نمی شود
he can't take a joke
شوخی سرش نمی شود
prank
شوخی زننده تزئین کردن
Get out of town!
<idiom>
شوخی میکنی؟
[اصطلاح روزمره]
to laugh off
با خنده و شوخی از سر خودرفع کردن
to play a trick on any one
زدن باکسی شوخی کردن
to poke fun at any one
با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
A sI'lly joke. A feeble (flat) joke.
شوخی خنک وبی مزه
prankish
مربوط به شوخی خرکی یاشیطنت
banter
شوخی کنایه دار خوشمزگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com