English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (4 milliseconds)
English Persian
teachers' institute شورای اموزگاران
Other Matches
council of physicians شورای پزشکی
council of physicians شورای پزشکان
council ofwar شورای جنگ
council ofwar شورای نظامی
court martiall شورای نظامی
economic council شورای اقتصادی
guardian council شورای نگهبان
nordic council شورای شمالی
parish council شورای محلی
pontifex شورای مذهبی
security council شورای امنیت
board of governors شورای مدیران
synods شورای کلیسایی
council of war شورای جنگ
council of war شورای نظامی
councils of war شورای جنگ
councils of war شورای نظامی
synod شورای کلیسایی
council of ministers شورای وزیران
legislative assembly مجلس شورای ملی
security council شورای حفافتی یکان
council of entent شورای حسن تفاهم
synodical مربوط به شورای کلیسایی
council of economic advisers شورای مشاوران اقتصادی
the king in council شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
column research council شورای تحقیق بر ستونها
the national consultative assembly مجلس شورای ملی
national consulative assembly مجلس شورای ملی
college entrance examinations board شورای امتحانات ورودی
ceeb (college entrance examination board شورای امتحانات ورودی
synodic مربوط به شورای کلیسایی
executive [of a political party] شورای مجریه [سیاست]
executive council [of a political party] شورای مجریه [سیاست]
town meeting انجمن بلدی شورای شهری
duma مجلس شورای منتخب شهر
deputy of the parliament وکیل مجلس شورای ملی
pontifex عضو شورای کشیشان کاتولیک
security council شورای امنیت سازمان ملل متحد
international council شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
duma انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
nordic council شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
witan اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
farmer general مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
trust territory ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
disciplinary control board کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com