Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (2 milliseconds)
English
Persian
the king in council
شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
Other Matches
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
make a diplomatic representation
به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds
قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt
طلب دولتی بستانکاری دولتی
council of physicians
شورای پزشکی
council ofwar
شورای جنگ
council of physicians
شورای پزشکان
council of ministers
شورای وزیران
council of war
شورای نظامی
councils of war
شورای جنگ
synods
شورای کلیسایی
synod
شورای کلیسایی
councils of war
شورای نظامی
board of governors
شورای مدیران
council of war
شورای جنگ
economic council
شورای اقتصادی
parish council
شورای محلی
teachers' institute
شورای اموزگاران
security council
شورای امنیت
pontifex
شورای مذهبی
nordic council
شورای شمالی
council ofwar
شورای نظامی
guardian council
شورای نگهبان
court martiall
شورای نظامی
legislative assembly
مجلس شورای ملی
synodical
مربوط به شورای کلیسایی
security council
شورای حفافتی یکان
executive
[of a political party]
شورای مجریه
[سیاست]
column research council
شورای تحقیق بر ستونها
ceeb (college entrance examination board
شورای امتحانات ورودی
synodic
مربوط به شورای کلیسایی
council of economic advisers
شورای مشاوران اقتصادی
council of entent
شورای حسن تفاهم
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
college entrance examinations board
شورای امتحانات ورودی
executive council
[of a political party]
شورای مجریه
[سیاست]
deputy of the parliament
وکیل مجلس شورای ملی
pontifex
عضو شورای کشیشان کاتولیک
town meeting
انجمن بلدی شورای شهری
duma
مجلس شورای منتخب شهر
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
international council
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
duma
انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
nordic council
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
witan
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
farmer general
مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
belonging to the state
<adj.>
دولتی
stated
دولتی
governmental
<adj.>
دولتی
state-
دولتی
national
[state, federal state]
<adj.>
دولتی
states
دولتی
governmental
دولتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
دولتی
stating
دولتی
state
دولتی
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there.
شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
public institutions
نهادهای دولتی
public domain
خالصه دولتی
public assistance
کمکهای دولتی
civil servant
مستخدم دولتی
privates
غیر دولتی
private
غیر دولتی
nationalized industries
صنایع دولتی
stating
دولتی حالت
political circles
دوایر دولتی
public monopoly
انحصار دولتی
the funds
وام دولتی
state-
دولتی حالت
state university
دانشگاه دولتی
state socialism
سوسیالیسم دولتی
state prison
زندان دولتی
state college
دانشکده دولتی
state bank
بانک دولتی
state enterprise
بنگاه دولتی
state enterprise
مالکیت دولتی
stated
دولتی حالت
states
دولتی حالت
state ownership
مالکیت دولتی
quasi public
نیمه دولتی
public ship
ناو دولتی
public service
استخدام دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
state
دولتی حالت
civil servants
مستخدم دولتی
government control
نظارت دولتی
government office
اداره دولتی
public ownership
خالصه دولتی
etatism
سوسیالیزم دولتی
economic unit
موسسه دولتی و ...
civil services
خدمات دولتی
public ownership
مالکیت دولتی
public domain
خالصه دولتی
public domain
مالکیت دولتی
debenture
حواله دولتی
government control
کنترل دولتی
government departments
دوایر دولتی
government sector
بخش دولتی
public sector
بخش دولتی
government regulation
مقررات دولتی
public schools
مدارس دولتی
government property
مال دولتی
government owned industries
صنایع دولتی
public servants
مامورین دولتی
government officials
مامورین دولتی
grant
کمک دولتی اعانه
granted
کمک دولتی اعانه
grants
کمک دولتی اعانه
bill of oredit
اوراق قرضه دولتی
privatises
غیر دولتی کردن
privatize
غیر دولتی کردن
bureaucracy
مجموع گماشتگان دولتی
state planning
برنامه ریزی دولتی
bureaucracies
مجموع گماشتگان دولتی
privatised
غیر دولتی کردن
The corruption in government offices .
فساد دردستگاههای دولتی
lycee l
دبیرستان دولتی درفرانسه
privatizing
غیر دولتی کردن
government enterprise
موسسات تولیدی دولتی
order in council
تصویب نامه دولتی
government broadcasting
پخش برنامههای دولتی
privatizes
غیر دولتی کردن
government bonds
اوراق قرضه دولتی
arms
نشان دولتی نیرو
privatized
غیر دولتی کردن
quasi public company
شرکت نیمه دولتی
privatising
غیر دولتی کردن
privatization
غیر دولتی کردن
adhesion
الحاق دولتی به یک پیمان
government securities
اوراق بهادار دولتی
security
گرو سهام قرضه دولتی
iranian state railways
راه اهن دولتی ایران
funded
تنخواه قرضه دولتی سهام
fund
تنخواه قرضه دولتی سهام
dole
کمک هزینه دولتی به بیکاران
blue book
هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
fund holder
دارنده سهام قرضه دولتی
public ship
کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
The subsidy will be phased out next year.
یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
floater
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
barratry
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
spoils system
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
bureaucrat
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrats
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
transportation in kind
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
safe conduct
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
disciplinary control board
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
e c e
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com