English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
terrain relief شکل فاهری زمین
Other Matches
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
apparent recession انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
nominal فاهری
surface فاهری
surfaced فاهری
seeming فاهری
outwards فاهری
outward فاهری
surfaces فاهری
apparent فاهری
skin deep فاهری
formfitting فاهری
superficially فاهری
self-styled فاهری
self styled فاهری
indicated horsepower توان فاهری
externalizing فاهری ساختن
externalised فاهری ساختن
externalises فاهری ساختن
externalising فاهری ساختن
externalized فاهری ساختن
bulk gravity چگالی فاهری
externalizes فاهری ساختن
glitz گیرایی فاهری
admittance هدایت فاهری
false parallax پارالاکس فاهری
false horizon افق فاهری
externality احوال فاهری
impedance مقاومت فاهری
exteriorize فاهری دانستن
engineering stress تنش فاهری
superficial سرسری فاهری
externals فاهری پدیدار
apparent power توان فاهری
apparent motion حرکت فاهری
apparent magnitude قدر فاهری
externalize فاهری ساختن
apparent horizon افق فاهری
apparent error خطای فاهری
apparent diameter قطر فاهری
apparent density تکاتف فاهری
prime facie evidence قرائن فاهری
assentation رضایت فاهری
apparent luminosity درخشندگی فاهری
artificial daylight فلق فاهری
apparent wind باد فاهری
apparent velocity سرعت فاهری
pepper corn rent اجاره فاهری
apparent resistivity مقاومت فاهری
external فاهری پدیدار
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
soil morphology شکل فاهری خاک
coupling impedance مقاومت فاهری پیوست
extern فاهری واقع در خارج
reactance مقاومت فاهری خازنها
input impedance مقاومت فاهری اولیه
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impedance ratio نسبت مقاومت فاهری
inductive resistance مقاومت فاهری القایی
inductive impedance مقاومت فاهری القائی
redesign سر وصورت فاهری دادن به
capacitive resistance مقاومت فاهری خازن
volt ampere hour meter کنتور مصرف فاهری
masquerade قیافه فاهری بخوددادن
masquerades قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded قیافه فاهری بخوددادن
simulative دارای شباهت فاهری
of the surface فاهری نمادادن رودادن
apparent solar year سال فاهری شمسی
on the surface فاهری نمادادن رودادن
pro forma منباب فاهر فاهری
masquerading قیافه فاهری بخوددادن
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
inductive impedance مقاومت فاهری با جزء القائی
apparent solar روز شمسی فاهری روزشمسی
exteriors فاهری واقع در سطح خارجی
apparent precession انحراف فاهری محور ژایرو
mechanical move حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
exterior فاهری واقع در سطح خارجی
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
indicated airspeed سرعت فاهری نسبت به هوا
relief شکل فاهری و پست و بلندی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
formalization انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feints حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
limiting speed بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
parallax اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
surface to surface missile موشک زمین به زمین
external good order اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
zinky بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
impedance مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
pseudo random قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
smiley فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
virtual mass مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
ostensible شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
globe زمین
terrain زمین
ground زمین
ground کف زمین
soils زمین
this earthly round زمین
soiling زمین
earthing زمین
domain زمین
domains زمین
real estate زمین
norland زمین
ground surface کف زمین
grazes زمین
grazed زمین
ground [British] [floor] کف زمین
graze زمین
floor کف زمین
ground : زمین
ground line خط زمین
grass roots کف زمین
floored کف زمین
globes زمین
acre زمین
geodetically زمین
earth زمین
fielded زمین
lackland بی زمین
aerospace جو زمین
tellus زمین
field زمین
earths زمین
land زمین
cinder track زمین دو
cinder tracks زمین دو
soil زمین
extra terrestrial زمین
land n زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com