English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
English Persian
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
Other Matches
He hasnt got a single straight intestine. <proverb> یک روده راست در شکمش نیست .
His bowels dont move. شکمش کار نمی کند
His eye is bigger than his belly. <proverb> چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
incoming امده
ridgy بر امده
who came? که امده
who came? کی امده
gibbous بر امده
fordone از پا در امده
projective جلو امده
protractive جلو امده
protrudent جلو امده
exopathic ازبیرون امده
protrusile جلو امده
overdue دیر امده
leavened bread نان ور امده
protrusive جلو امده
red hot تاب امده
landed فرود امده
overshot پیش امده
jutting پیش امده
enthetic ازبیرون امده
left over زیاد امده
peregrin or rine از خارجه امده
new come تازه امده
exserted بیرون امده
exserted پیش امده
prognathic پیش امده
impassionate به جنبش امده
worked up ازکار در امده
prognathous پیش امده
saleintiant بیرون امده
unbred بدببار امده
jambs تیربیرون امده
worker ازکار در امده
gets بدست امده
in :رسیده امده
jamb تیربیرون امده
red-hot تاب امده
getting بدست امده
get بدست امده
saleint بیرون امده
aggregates جمع امده
aggregate جمع امده
in- :رسیده امده
underhung پیش امده
born in the purple در نازونعمت بدنیا امده
peregrine ازخارجه امده مسافر
neoteric تازه بدنیا امده
bay windows پنجره پیش امده
you might have come باید امده باشید
cantilever تیر پیش امده
apogean از زمین بالا امده
petiolar از برگدم بیرون امده
inchoate تازه بوجود امده
ecstatically بوجد امده نشئهای
ecstatic بوجد امده نشئهای
projecting jaw ارواره پیش امده
unhandy مشکل بدست امده
twinborn دوقلو بدنیا امده
take steps اقدامات بعمل امده
bay window پنجره پیش امده
beetle brow پیشانی پیش امده
self born از خود بوجود امده
instances have occurred that مواردی پیش امده است
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
rimrock لبه بر امده صخره مزبور
to run short زیر short امده است
to t. to account زیر account امده است
venose دارای رگهای متعددوبر امده
prognathous دارای ارواره پیش امده
vizor لبه پیش امده کلاه
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
prognathic دارای ارواره پیش امده
hardly earned money پول سخت بدست امده
lug هر عضو جلو امده چیزی
lugging هر عضو جلو امده چیزی
lugs هر عضو جلو امده چیزی
flange لبه بیرون امده چرخ
flanges لبه بیرون امده چرخ
air landed فرود امده از راه هوا
bow window پنجره پیش امده کمانی
visors لبه پیش امده کلاه
visor لبه پیش امده کلاه
lugged هر عضو جلو امده چیزی
bucktooth دندان گراز یا پیش امده
bow windows پنجره پیش امده کمانی
extrusive اخراج کننده بیرون امده
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
whyŠthere is the answer شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ill gotten با وسایل غیر مشروع بدست امده
forestage قسمت جلو امده صحنه نمایش
biologic بدست امده اززیست شناسی عملی
oversailing of facade قسمت برجسته یا پیش امده بنا
the bird took its perch مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
ventricous بادکرده دارای شکم پیش امده
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophiled بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
ribby دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
dormers پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
it is of doubtful proveance معلوم نیست اصلا از کجا امده است
dormer پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay windows پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
lyophil بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
matriculated students شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
catches ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
yardage تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
pandects خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
ventriloquism سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
flanges لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
ventricos بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
flange لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
he is an incarnate fiend دیوی است که بصورت ادمی در امده است
protrusile دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
post tensioning پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com