Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 46 (4 milliseconds)
English	Persian
precipitation brittleness	شکنندگی رسوبی
Other Matches
temper brittleness	شکنندگی حالت سختی شکنندگی بازپخت
residual	رسوبی
coprecipitation	هم رسوبی
postprecipitation	پس رسوبی
residuary	رسوبی
sedimentary	رسوبی
alluvial	رسوبی
alluvial deposit	مواد رسوبی
precipitated rocks	سنگهای رسوبی
deposition welding	جوشکاری رسوبی
roily	پر از ذرات رسوبی
sedimentary peat	تورب رسوبی
precipitate electrode	الکترود رسوبی
flowstone	سنگ رسوبی
precipitation hardening	سخت گردانی رسوبی
precipitation heat treatment	عملیات حرارتی رسوبی
friability	شکنندگی
frangibility	شکنندگی
brittleness	شکنندگی
ricketiness	شکنندگی
fragility	شکنندگی
hardness	شکنندگی
precipitancy	شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
precipitance	شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
haugh	زمین رسوبی کنار رودخانه
brittleness	تردی و شکنندگی
brittleness temperature	دمای شکنندگی
brittle point	نقطه شکنندگی
cold brittleness	شکنندگی سرد
cold short	شکنندگی در سرما
cold shortness	سرد شکنندگی
brittle temperature	دمای شکنندگی
embrittlement by aging	شکنندگی با کهنگی
hot shortness	شکنندگی حرارتی
red shortness	شکنندگی- سرخ
geest	مواد رسوبی و ته نشین سطح زمین
geyserite	نوعی سنگ سیلیسی رسوبی ابفشانسنگ
mantlerock	مواد رسوبی وسست روی سنگها
blue brittleness	شکنندگی ابی رنگ
hot brittleness	قابلیت شکنندگی گرم
hot shorteness	شکنندگی حاصل از گرما
ferrous sulfate	دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
to anneal	سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
bed factor	ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com