English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
Other Matches
jousts نیزه بازی سواره
jousting نیزه بازی سواره
jousted نیزه بازی سواره
joust نیزه بازی سواره
cavalcade سواری گردش سواره
cavalcades سواری گردش سواره
fencing مسابقه شمشیربازی
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
fencing time زمان مسابقه شمشیربازی
presidents مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
rodeo مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeos مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
eventing انواع مسابقه اسب سواری
jumping event مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
surf off دور نهایی مسابقه موج سواری
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
grains نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
lug out تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole نیزه پرش با نیزه
poles نیزه پرش با نیزه
fence شمشیربازی
escrime شمشیربازی
fences شمشیربازی
salle d'armes زمین شمشیربازی
master off استاد شمشیربازی
field of play پیست شمشیربازی
escrime شمشیربازی کردن
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
piste زمین شمشیربازی 2 در 41متر
lanista شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
strip سطح پیست شمشیربازی
shinai خیزران شمشیربازی ژاپنی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
ground judge داور زمین شمشیربازی
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
kendo شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
singlestick چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
centric وسطی
mediating وسطی
mounted سواره
mediates وسطی
medial وسطی
mediate وسطی
mediated وسطی
middle finger وسطی
mean وسطی
meaner وسطی
roadways سواره رو
median وسطی
meanest وسطی
roadway سواره رو
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fence off کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
novices جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
middles میانی وسطی
horseman سواره نظام
mediaeval ages قرون وسطی
ride گردش سواره
rides گردش سواره
dismounted غیر سواره
dismounted به طورغیر سواره
meddles میانی وسطی
cavalry سواره نظام
middle میانی وسطی
to ride one down سواره بکسی
the dark ages قرون وسطی
horse سواره نظام
dragoons سواره نظام
dragoon سواره نظام
foot infantry غیر سواره
meddle میانی وسطی
middle succession توالی وسطی
yeomanry سواره نظام
horseback archery تیراندازی سواره
mid میانی وسطی
Middle Ages قرون وسطی
mid- میانی وسطی
mounted messenger پیک سواره
medius انگشت وسطی
medival ages قرون وسطی
overridden سواره گذشتن از
override سواره گذشتن از
overrides سواره گذشتن از
overrode سواره گذشتن از
meddled میانی وسطی
ironside نام سواره نظام
he rolled them by سواره از پهلوی انها رد شد
dragonnades بوسیله سواره نظام
medizeval history تاریخ قرون وسطی
phylarch فرمانده سواره نظام
middle lintel in window الت وسطی پنجره
middle name نام وسطی-اسموسطین
bucks دولادولا رفتن سواره نظام
buck دولادولا رفتن سواره نظام
mesoderm لایه وسطی جرثومه میانپوست
dragoons سواره نظام راهدایت کردن
yeomanry سواره نظام سرباز داوطلب
cornetcy پرچم داری سواره نظام
dragoon سواره نظام راهدایت کردن
equites سواره نظام صاحب امتیاز
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
pennon پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
pindari غارتگر سواره درهندوستان درسدههای 71و 81
hussar سرباز سواره نظام سبک اسلحه
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
wimple روسری زنان قرون وسطی چرخ
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
galley کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
chevalier سرباز سواره نظام و مسلح سوار
ranger تفنگ دار سواره هنگ سوار
rangers تفنگ دار سواره هنگ سوار
medievalist متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
scholasticism شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
chien-assis [پنجره زیر شیروانی مینیاتوری در قرون وسطی]
templar عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
ballistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
balistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
schoolastic پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
stag hunting شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
tower house قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
cantherius [تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
canterius [تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
mounted به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
petronel یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
to be broken on the wheel روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
calf's tongue [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dart نیزه
harpoons نیزه
gavelock نیزه
lanced نیزه
javelin نیزه
lances نیزه
pic نیزه
shafts نیزه
lancing نیزه
spear نیزه
harpoon نیزه
shaft نیزه
lance نیزه
darted نیزه
darting نیزه
spears نیزه
halbert نیزه
halberd نیزه
spearing نیزه
speared نیزه
lancer نیزه زن
butt shaft نیزه
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
spearman نیزه دار
lancer نیزه دار
lancelet نیزه ماهی
javelineer نیزه دار
javelin thrower پرتابگر نیزه
throwing the javelin پرتاب نیزه
javelin throw پرتاب نیزه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com