Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
viscosity
شیره داری
Other Matches
dude ranch
گله داری واسب سواری وحشم داری
You deserve it.
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft
کشور داری ملک داری
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
emulsion
شیره
extract
شیره
extracted
شیره
saps
شیره
extracting
شیره
extracts
شیره
oozing
شیره
sapped
شیره
ooze
شیره
oozes
شیره
emulsioned
شیره
juices
شیره
juice
شیره
juiceless
بی شیره
sirup
شیره
syrups
شیره
syrup
شیره
sap
شیره
oozed
شیره
molasses
شیره
sapless
بی شیره
emulsioning
شیره
emulsions
شیره
sap
شیره گیاهی
gastric juice
شیره معده
juicier
شیره دار
juiciest
شیره دار
latex
شیره گیاهی
sap
شیره کشیده از
sapped
شیره گیاهی
sap wood
شیره گیاهی
extract of rhubard
شیره ریوند
gentian bitter
شیره کوشاد
treacle
شیره قند
indican
شیره نیل
saps
شیره گیاهی
saps
شیره کشیده از
sapped
شیره کشیده از
lymph
شیره غذایی
juicy
شیره دار
almond emulsion
شیره بادام
sappy
<adj.>
شیره دار
milk
شیره گیاهی
milking
شیره گیاهی
milks
شیره گیاهی
gravy
شیره گوشت
milked
شیره گیاهی
molasses
شیره قند
spiel
شیره مالی
extract of malt
شیره سمنوی جو
soy sauce
شیره یا سس سویا
syrup
شیره یاشهد زدن به
syrups
شیره یاشهد زدن به
sirup
شیره یاشهد زدن به
sucks
شیره کسی را کشیدن
theriac
پادزهر شیره قند
sucked
شیره کسی را کشیدن
suck
شیره کسی را کشیدن
spiel
شیره مالی کردن
milk
دوشیدن شیره کشیدن از
milked
دوشیدن شیره کشیدن از
pancreatin
دیاستاز شیره لوزالمعده
milking
دوشیدن شیره کشیدن از
milks
دوشیدن شیره کشیدن از
maple syrup
عصاره یا شیره افرا
maple syrup
شیره افرا
[غذا و آشپزخانه]
that is no bed of roses
شیره گلو سوزی نیست
chylaceous
شیره مانند قیلوس وار
distillation
شیره کشی عصاره گیری
stum
شیره انگور باده تازه
steapsin
لیپاز شیره لوز المعده
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
orgeat
شربت بهار نارنج با شیره بادام
peptic gland
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
maple syrup
شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
To pull the wool over someones eyes .
سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
maple sugar
شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
emulsion injection
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
maple candy
آب نبات شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
lactuarium
شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
alburnum
طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
kino
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
wet storage
تر داری
bigamy
دو زن داری
blind man's buff
از من داری
tensility
کش داری
grittiness
شن داری
dry storage
خشک داری
bursary
خزانه داری
creaminess
خامه داری
continenece
خود داری
bean caper
پیرسن داری
blind mans buff
ازمن داری
bulkiness
تنه داری
bulkiness
جثه داری
cellarge
حق انبار داری
conchiferous
داری صدف
bank protection
ساحل داری
trusteeship
امانت داری
trusteedhip
امانت داری
slaveholding
برده داری
serrulation
دندانه داری
self restraint
خود داری
lucubration
شب زنده داری
retenv
خود داری
pernoctation
شب زنده داری
patchiness
وصله داری
non commital
خود داری
spinosity
سیخ داری
incumbency
عهده داری
rhythmicity
نواخت داری
fisk
خزانه داری
tresury general
خزانه داری کل
treasury general
خرانه داری کل
house work
خانه داری
treasurership
خزانه داری
stigmatism
خال داری
household art
هنرخانه داری
notbility
خانه داری
bursaries
خزانه داری
farming
مزرعه داری
housekeeping
خانه داری
quartermasters
سررشته داری
refusal
خود داری رد
slavery
برده داری
tenancy
اجاره داری
refusals
خود داری رد
tenancies
اجاره داری
waked
شب زنده داری
quartermaster
سررشته داری
wakes
شب زنده داری
altruism
همگونه داری
communism
مردم داری
treasury
خزانه داری
sang-froid
خود داری
sang froid
خود داری
thrift
خانه داری
Exchequer
خزانه داری
wake
شب زنده داری
menage
خانه داری
vigilance
شب زنده داری
angularity
زاویه داری
charge
عهده داری
wakefulness
شب زنده داری
night waking
شب زنده داری
vigils
شب زنده داری
vigil
شب زنده داری
angulation
زاویه داری
angularity
گوشه داری
fasting
روزه داری
leasing
اجاره داری
capitalism
سرمایه داری
abstinence;or abstinency
خود داری
leasehold
اجاره داری
tenure
اجاره داری
anti capitalist
ضد سرمایه داری
charges
عهده داری
Chancellors of the Exchequer
وزیر خزانه داری
precapitalism
پیش از سرمایه داری
precapitalism
ماقبل سرمایه داری
capitalistic
منسوب به سرمایه داری
procurator general
کفیل خزانه داری
run the show
اختیار داری کردن
refrainment
خود داری اجتناب
capitalism
رژیم سرمایه داری
Chancellor of the Exchequer
وزیر خزانه داری
refrain
خود داری کردن
baby-sits
بچه داری کردن
baby-sat
بچه داری کردن
baby sit
بچه داری کردن
keeps
حفافت امانت داری
keep
حفافت امانت داری
refrains
خود داری کردن
How old are you?Whats your age?
چند سال داری ؟
refraining
خود داری کردن
refrained
خود داری کردن
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
baby-sitting
بچه داری کردن
bourgeoisie
سرمایه داری بورژوازی
spatiality
فضا داری فضائیت
What do you feel like having today?
امروز تو به چه اشتها داری؟
baby-sit
بچه داری کردن
to govern one's passions
خود داری کردن
to possess oneself
خود داری کردن
to keep house
خانه داری کردن
to keep shop
دکان داری کردن
to rule the roast
اختیار داری کردن
quartermasters
رسته سررشته داری
advanced capitalism
سرمایه داری پیشرفته
housekeep
خانه داری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com