Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
glasswork
شیشه الات بلور الات
Other Matches
glassware
بلور الات
glass
شیشه الات
glassware
شیشه الات
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
enginery
ماشین الات
cast iron ware
الات چدنی
machinery
ماشین الات
agricultural implements
الات کشاورزی
silverware
نقره الات
precision tools
الات دقیق
geared
الات جامه
gears
الات جامه
instruments
الات دقیق
optical
الات بصری
obturator
الات جازم
brass ware
برنج الات
breech block carrier
الات متحرک
passementerie
زینت الات
gear
الات جامه
iron mongery
اهن الات
machinary
ماشین الات
tinware
حلبی الات
instrument
الات دقیق
ironware
فلز الات
irowork
اهن الات
genital organs
الات تناسلی
surgical instruments
الات جراحی
hardware
اهن الات
hard ware
فلز الات
ironware
اهن الات
optical instruments
الات وابسته به بینایی
plants
ماشین الات کارخانه
plant
ماشین الات کارخانه
surveying instrument
الات نقشه برداری
instrument
الات اندازه گیری
trinketry
جواهر الات بدلی
trinkums
زیور الات بدلی
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
scraps
ماشین الات اوراق
scrapping
ماشین الات اوراق
hardware
اهن الات ابزارالات
scrapped
ماشین الات اوراق
scrap
ماشین الات اوراق
calibration
تنظیم الات دقیق
woodwork
چوب الات نجاری
carpenter's machines
ماشین الات درودگری
wind instrument
الات موسیقی بادی
mechanician
مکانیک ماشین الات
hardwareman
اهن الات فروش
machinery designer
طراح ماشین الات
cutler
فروشنده الات برنده
heavy goods
ماشین الات سنگین
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
light machinery
ماشین الات سبک
heavy machinery
ماشین الات سنگین
iron monger
اهن الات فروش
wind instruments
الات موسیقی بادی
mechanics
علم ماشین الات
building machinery
ماشین الات ساختمانی
obturator spindle
دوکی الات جازم
ironmongers
فروشنده اهن الات
ironmonger
فروشنده اهن الات
midi
میانجی رقمی الات موسیقی
war implements
ساز و برگ یا الات جنگ
obturator
الات مانع خروج گاز
operator of heavy machinery
اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery
اپراتور ماشین الات سبک
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
grader
یکی از ماشین الات راه سازی
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
interactive
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
hygrometer
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
automation
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sights
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hallmarks
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
yellow arc
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
hallmark
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
cybernation
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
machinery
الات موتورخانه موتورخانه ناو
genitalia
اندامهای تناسلی الات تناسلی
ironwork
اهن ساخته اهن الات
mechanic
مکانیک مکانیک ماشین الات
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
ink bottle
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
crystal glass
بلور
prism
بلور
prisms
بلور
single crystal
تک بلور
crystals
بلور
crystalliferous
بلور زا
crystal
بلور
flint glass
بلور
microcrystal
ریز بلور
crystal energy
انرژی بلور
covalent crystal
بلور کووالانسی
crystal control
تنظیم با بلور
catwhisker
سوزن بلور
valence crystal
بلور کووالانسی
crystal gazing
بلور بینی
whisker
سوزن بلور
metal crystal
بلور فلز
cast crystal
بلور ریخته
macle
بلور زوج
colored crystal
بلور سنگین
crystal defect
نقص بلور
crystal growth
رشد بلور
crystalloid
شبکه بلور
crystals
بلور کوارتز
distorted crystal
بلور واپیچیده
crystal
بلور کوارتز
flint glass
فرف بلور
crystalliferous
موجد بلور
ionic crystal
بلور یونی
iceland spar
بلور ایسلند
host crystal
بلور میزبان
host crystal
بلور زمینه
crystalloid
شبیه بلور
crystallography
بلور نگاری
crystal lattice
شبکه بلور
crystal plane
صفحه بلور
crystal pulling
بلور پردازی
crystal structure
ساختار بلور
crystal system
دستگاه بلور
detecting crystal
بلور اشکارساز
crystallization
بلور سازی
crystallographer
بلور شناس
crystallography
بلور شناسی
crystallography
علم بلور
glassworker
بلور ساز
molecular crystal
بلور مولکولی
atomic crystal
بلور اتمی
iceland crystal
بلور ایسلند
rock crystal
سنگ بلور
quartz
بلور کوهی
monovalent crystal
بلور تک والانسی
quasi crystal
شبه بلور
quartz crystal
بلور کوارتز
cut glass
بلور کریستال
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
crystal field theory
نظریه میدان بلور
noble gas crystal
بلور گازهای بی اثر
inert gas crystal
بلور گازهای بی اثر
crystal allotropy
چند شکلی بلور
crystallography
مبحث بلور شناسی
c.f.t
نظریه میدان بلور
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
electrostatic crystal field theory
نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal field stabilization energy
انرژی پایداری میدان بلور
frequency changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
conversion loss of frequency changer cry
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
endomorph
بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
plate
شیشه
plates
شیشه
glazier
شیشه گر
panes
شیشه
glass
شیشه
glazier
شیشه بر
glassblower
شیشه گر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com