Dictiornary-Farsi | شیوه اندیشه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
mentalities	شیوه اندیشه
mentality	شیوه اندیشه


Other Matches

Gigantic Order	[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
norm	شیوه
styling	شیوه
order	شیوه
devices	شیوه
do	شیوه
device	شیوه
methods	شیوه
idiom	شیوه
method	شیوه
norms	شیوه
patterns	شیوه
pattern	شیوه
custom	شیوه
styled	شیوه
styles	شیوه
style	شیوه
processes	شیوه
process	شیوه
idioms	شیوه
methode	شیوه
approaches	شیوه
procedures	شیوه ها
approached	شیوه
approach	شیوه
techniques	شیوه
practice	شیوه
practices	شیوه ها
technique	شیوه
modes	شیوه
mode	شیوه
habitude	شیوه
procedure	شیوه
on the impluse of the moment	بی اندیشه
mentality	اندیشه
offhandedly	بی اندیشه
mentalities	اندیشه
ponderation	اندیشه
afterthoughts	پس اندیشه
afterthought	پس اندیشه
reflexion	اندیشه
rapt in meditation	اندیشه
meditation	اندیشه
notional	اندیشه
offhanded	بی اندیشه
incogitant	بی اندیشه
second thoughts	اندیشه
solicitude	اندیشه
conception	اندیشه
extemporarily	بی اندیشه
concept	اندیشه
extemporal	بی اندیشه
internal conception	اندیشه
by rote	بی اندیشه
concepts	اندیشه ها
excogitation	اندیشه
anxiety	اندیشه
anxieties	اندیشه
devisal	اندیشه
ideas	اندیشه ها
brainchild	اندیشه
thought	اندیشه
ideas	اندیشه
idea	اندیشه
thoughts	اندیشه
mode of production	شیوه تولید
vibrational mode	شیوه ارتعاش
procedure	روش شیوه
employment practice	شیوه استخدامی
cloze technique	شیوه بندش
endorcement procedure	شیوه اجرا
civics	شیوه کشورداری
elocution	شیوه سخنوری
shaken	موافق شیوه
mode of vibration	شیوه ارتعاش
modus vivendi	شیوه زیست
paced	شیوه تندی
paces	شیوه تندی
penned	شیوه نگارش
flopping	شیوه فاسبوری
pens	شیوه نگارش
methods	ایین شیوه
tactic	رزم شیوه
pace	شیوه تندی
flops	شیوه فاسبوری
technic	صناعت شیوه
orientalizing style	شیوه خاورمابی
oratory	شیوه سخنرانی
modus operandi	شیوه کار
flop	شیوه فاسبوری
penning	شیوه نگارش
flopped	شیوه فاسبوری
research method	شیوه پژوهش
severe style	شیوه جدی
pen	شیوه نگارش
method	ایین شیوه
ideational fluency	سیالی اندیشه
ideality	اندیشه گرایی
conspiratress	اندیشه کردن در
ideation	اندیشه پردازی
economic thought	اندیشه اقتصادی
devisable	شایسته اندیشه
delib erator	اندیشه کننده
idiographic	اندیشه نگار
woriless	بی غم اسوده بی اندیشه
thinkable	اندیشه پذیر
syntaxic thought	اندیشه منطقی
refelectingly	اندیشه کنان
prenotion	پیش اندیشه
premeditatedly	با اندیشه قبلی
ponderingly	اندیشه کنان
overwhelmed with reflection	مستغرق اندیشه
otherworldiness	اندیشه عاقبت
thought reading	اندیشه خوانی
thought stopping technique	فن بازداری اندیشه
to bethink oneself	اندیشه کردن
musingly	در حال اندیشه
reflection	بازتاب اندیشه
trow	اندیشه کردن
immersed in thinking	غرق اندیشه
to set one's affection	اندیشه کردن
intellectual history	تاریخ اندیشه ها
bubble	اندیشه پوچ
telepathy	اندیشه خوانی
cogitated	اندیشه کردن
cogitate	اندیشه کردن
opinions	رای اندیشه
opinion	رای اندیشه
cogitation	اندیشه وتفکر
muse	اندیشه کردن
mused	اندیشه کردن
notions	اندیشه فکر
worry	اندیشه نگرانی
worries	اندیشه نگرانی
cogitates	اندیشه کردن
bubbled	اندیشه پوچ
meditating	اندیشه کردن
meditates	اندیشه کردن
bubbles	اندیشه پوچ
bubbling	اندیشه پوچ
meditated	اندیشه کردن
meditate	اندیشه کردن
cogitating	اندیشه کردن
speculative	مربوط به اندیشه
muses	اندیشه کردن
considered	با اندیشه صحیح
notion	اندیشه فکر
ponder	اندیشه کردن
pondered	اندیشه کردن
cogitable	اندیشه پذیر
cerebrotonic	اندیشه ورز
pondering	اندیشه کردن
cerebrotonia	اندیشه ورزی
brooder	اندیشه کننده
forethought	اندیشه قبلی
plan	تدبیر اندیشه
an absurd notion	اندیشه پوچ
deliberations	اندیشه تامل
association of ideas	تداعی اندیشه ها
ponders	اندیشه کردن
deliberation	اندیشه تامل
bethink	اندیشه کردن
plans	تدبیر اندیشه
cogitativeness	قوه اندیشه
pace	شیوه گام برداشتن
prototaxic mode	شیوه ادراکی ابتدایی
gait	شیوه راه رفتن
paced	شیوه گام برداشتن
paces	شیوه گام برداشتن
iconic mode	شیوه تصویرسازی حسی
sound practices	شیوه های درست
prestressing method	شیوه پیش تنیدگی
preferred cognitive mode	شیوه شناختی مرجح
critical incidents technique	شیوه رویدادهای شاخص
assets liabilities technique	شیوه محاسن- معایب
holtzman inkblot technique	شیوه لکههای هولتسمان
flooding technique	شیوه غرقه سازی
error choice technique	شیوه خطا گزینی
lever watch	شیوه بکار بردن
concertina fold	شیوه تا کردن کاغذ
modulus operadi	شیوه با طرز کار
ideographs	حروف اندیشه نگاری
to r.over something	درچیزی اندیشه کردن
the seat thought	مرکز اندیشه یا فکر
thinking type	سنخ اندیشه ورز
pursuance of a plan	تعقیب اندیشه یا نقشهای
homo sapiens	انسان اندیشه ورز
cogitative	مربوط به اندیشه وتفکر
arch order	[شیوه ی ستون بندی طاق]
impasto	شیوه رنگ زنی غلیظ
eastern cut off	شیوه قیچی پرش ارتفاع
modality	روند [پردازه] [شیوه] [روش]
flamboyant gothic	شیوه گوتیک شعله اسا
Giant Order	شیوه غول ستونی [معماری]
leverage	شیوه بکار بردن اهرم
parataxic mode	شیوه ادراکی خود- محوری
to take counsel of one'spillow	شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
to form a notion	اندیشه کردن خیال بستن
ruminated	اندیشه کردن دوباره جویدن
extemporises	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن