English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English Persian
elocution شیوه سخنوری
Other Matches
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
declaimed سخنوری کردن
speechify سخنوری کردن
declaims سخنوری کردن
declaiming سخنوری کردن
declaim سخنوری کردن
eloquence سخنوری علم فصاحت
elocutionary وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
styling شیوه
procedure شیوه
do شیوه
idiom شیوه
techniques شیوه
technique شیوه
idioms شیوه
mode شیوه
styles شیوه
styled شیوه
style شیوه
processes شیوه
process شیوه
devices شیوه
device شیوه
modes شیوه
custom شیوه
approach شیوه
methods شیوه
approached شیوه
method شیوه
approaches شیوه
procedures شیوه ها
order شیوه
norm شیوه
practices شیوه ها
patterns شیوه
pattern شیوه
norms شیوه
habitude شیوه
practice شیوه
methode شیوه
endorcement procedure شیوه اجرا
mode of production شیوه تولید
mode of vibration شیوه ارتعاش
vibrational mode شیوه ارتعاش
employment practice شیوه استخدامی
cloze technique شیوه بندش
shaken موافق شیوه
orientalizing style شیوه خاورمابی
research method شیوه پژوهش
severe style شیوه جدی
technic صناعت شیوه
modus vivendi شیوه زیست
tactic رزم شیوه
pace شیوه تندی
paced شیوه تندی
pen شیوه نگارش
paces شیوه تندی
penning شیوه نگارش
penned شیوه نگارش
modus operandi شیوه کار
method ایین شیوه
methods ایین شیوه
flops شیوه فاسبوری
flopping شیوه فاسبوری
mentalities شیوه اندیشه
oratory شیوه سخنرانی
flop شیوه فاسبوری
mentality شیوه اندیشه
flopped شیوه فاسبوری
civics شیوه کشورداری
procedure روش شیوه
pens شیوه نگارش
sound practices شیوه های درست
paced شیوه گام برداشتن
modulus operadi شیوه با طرز کار
prototaxic mode شیوه ادراکی ابتدایی
prestressing method شیوه پیش تنیدگی
preferred cognitive mode شیوه شناختی مرجح
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
paces شیوه گام برداشتن
gait شیوه راه رفتن
concertina fold شیوه تا کردن کاغذ
error choice technique شیوه خطا گزینی
flooding technique شیوه غرقه سازی
pace شیوه گام برداشتن
iconic mode شیوه تصویرسازی حسی
lever watch شیوه بکار بردن
holtzman inkblot technique شیوه لکههای هولتسمان
assets liabilities technique شیوه محاسن- معایب
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
modality روند [پردازه] [شیوه] [روش]
eastern cut off شیوه قیچی پرش ارتفاع
leverage شیوه بکار بردن اهرم
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
impasto شیوه رنگ زنی غلیظ
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
idiosyncratic وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
orientalize شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
tactic جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
copiers مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
virgilian به شیوه virgil شاعر نامی روم
copier مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
majority rule شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
scholasticism شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
latinity شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
Religion was portrayed in a negative way. دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
The means of payment will appear unchanged. شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
point style شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
mannerist کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
object method of teaching شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
eastern roll شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
megapode یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
pop goes the weasel یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
box and one دفاع به شیوه چهار جا گیر ویک یار گیر
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com