Dictiornary-Farsi | صاحب حرمت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
inviolable	صاحب حرمت


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
observantly	با حرمت
reverence	حرمت
unlawfulness	حرمت
prohibition	حرمت
observancy	حرمت
outrages	هتک حرمت
outrages	بی حرمت ساختن
outraging	هتک حرمت
outraging	بی حرمت ساختن
irreverence	هتک حرمت
devoir	حرمت گزاری
deferentially	از روی حرمت
outraged	بی حرمت ساختن
outraged	هتک حرمت
revere	حرمت کردن
revered	حرمت کردن
reveres	حرمت کردن
revering	حرمت کردن
desecrate	بی حرمت کردن
desecrated	بی حرمت کردن
desecrates	بی حرمت کردن
desecrating	بی حرمت کردن
outrage	هتک حرمت
outrage	بی حرمت ساختن
self-respect	حرمت نفس
desecration	هتک حرمت
right of support	حرمت ملک
to hold in reverence	حرمت کردن
to regard with reverence	حرمت کردن
profance	بی حرمت کردن
permanent prohibition	حرمت ابدی
permanent bar	حرمت موبد
permanent bar	حرمت ابدی
inviolacy	بی حرمت نشدگی
reveres	احترام گذارندن حرمت
inshrine	با حرمت نگاه داشتن
sanctity of an oath	حرمت سوگند یا قسم
forceble entry and detainer	هتک حرمت منازل
awesome	مایه هیبت یا حرمت
revere	احترام گذارندن حرمت
sanctity	حرمت علو مقام
revered	احترام گذارندن حرمت
revering	احترام گذارندن حرمت
forcible entry	هتک حرمت منازل
observingly	از روی ملاحظه حرمت گرارانه
violate	بی حرمت ساختن مختل کردن
violated	بی حرمت ساختن مختل کردن
violates	بی حرمت ساختن مختل کردن
private nuisance	هتک حرمت منازل و املاک
inviolately	چنانکه بی حرمت نشده باشد
courtliness	نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
horizontal	دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
masters	صاحب
mastered	صاحب
ownerless	بی صاحب
padrone	صاحب
master	صاحب
owners	صاحب
lords	صاحب
lord	صاحب
owner	صاحب
assayer	صاحب عیار
stock holder	صاحب سهم
titlist	صاحب سندمالکیت
slaveholder	صاحب برده
shop keeper	صاحب دکان
shipowner	صاحب کشتی
sharecropper	صاحب نسق
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
building owner	صاحب کار
concessionaire	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
housemother	زن صاحب خانه
manufacturers	صاحب کارخانه
manufacturer	صاحب کارخانه
housemothers	زن صاحب خانه
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
officer	صاحب منصب
officers	صاحب منصب
unowned	بی صاحب بیمالک
benefactor	صاحب خیر
signatories	صاحب امضا
benefactors	صاحب خیر
signatory	صاحب امضا
official	صاحب منصب
titled	صاحب لقب
waif	مال بی صاحب
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
concessioner	صاحب امتیاز
liege	صاحب تیول
sovereigns	صاحب سیادت
nursery man	صاحب قلمستان
notary public	صاحب محضر
in power	صاحب مقام
no man's land	سرزمین بی صاحب
in the saddle	صاحب اختیار
monopolist	صاحب انحصار
master of the time	صاحب الزمان
manufaturer	صاحب کارخانه
licensee	صاحب جواز
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
man of place	صاحب مقام
man of place	صاحب منصب
grantee	صاحب امتیاز
permit holder	صاحب جواز
stray	جانور بی صاحب
industrialists	صاحب صنعت
straying	جانور بی صاحب
strays	جانور بی صاحب
owner of a property	صاحب ملک
officiary	صاحب منصب
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
industrialist	صاحب صنعت
licensees	صاحب جواز
of consequence	صاحب شان
free ball	توپ بی صاحب
sovereign	صاحب سیادت
licence owner	صاحب امتیاز
innkeepers	صاحب مسافرخانه
shareholders	صاحب سهم
landowners	صاحب ملک
clear-sighted	صاحب نظر
printers	صاحب چاپخانه
printer	صاحب چاپخانه
landowner	صاحب ملک
employers	صاحب کار
beneficent	صاحب کرم
resolute	صاحب عزم
employer	صاحب کار
masters	ارباب صاحب
innkeeper	صاحب مسافرخانه
master	ارباب صاحب
lessor	صاحب ملک
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
laird	صاحب زمین
lairds	صاحب زمین
landlady	زن صاحب ملک
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
restaurateur	صاحب رستوران
restaurateurs	صاحب رستوران
landladies	زن صاحب ملک
mastered	ارباب صاحب
stockholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
shareholder	صاحب سهم
mansion house	خانه صاحب تیول
placeman	صاحب منصب اداری
martyologist	صاحب تذکره شهدا
owner's risk	ریسک صاحب کالا
to come into a property	مالی را صاحب شدن
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
title-holder	صاحب سند مالکیت
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
office-holders	صاحب منصب دولت
to have something	صاحب چیزی بودن
res nullius	مال بلا صاحب
staffs	افسران صاحب منصبان
pooh bah	صاحب چندین مقام
title-holders	صاحب سند مالکیت
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
staffed	افسران صاحب منصبان
staff	افسران صاحب منصبان
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
office-holder	صاحب منصب دولت
lord paramount	صاحب تیول عمده
publican	بیگانه صاحب میخانه
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
own	صاحب چیزی بودن
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
peering	صاحب لقب اشرافی
owned	صاحب چیزی بودن
owning	صاحب چیزی بودن
owns	صاحب چیزی بودن
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
publicans	بیگانه صاحب میخانه
signatories	صاحب امضاء امضایی
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
endowed	صاحب مال و مکنت
signatory	صاحب امضاء امضایی
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
peered	صاحب لقب اشرافی
peer	صاحب لقب اشرافی
holding company	شرکت صاحب سهم
estray	جانوراواره وبی صاحب
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
in the saddle	یراق صاحب مقام
infeoff	صاحب ملک کردن

inviolable

صاحب حرمت