Dictiornary-Farsi | صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (16 milliseconds)

English	Persian
gourmand	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
gourmands	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست


Other Matches

spaghetti	خوراک رشته فرنگی
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
tortellini	خوراک رشته فرنگی پر ازچاشنی جوشانده
xenophile	بیگانه پرست اجنبی پرست
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
gastronome	EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
philanthropize	نوع پرست بودن نوع پرست کردن
thready	رشته رشته باصدای باریک
fiberize	رشته رشته کردن
fibrillation	رشته رشته سازی
thread	رشته رشته شدن
threads	رشته رشته شدن
the food was smoked	خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
uxorious	زن پرست
pagan	بت پرست
pagans	بت پرست
idolater	بت پرست
idolatry	بت پرست
heathens	بت پرست
ilolater	بت پرست
heathen	بت پرست
idol worshipper	بت پرست
heliolatrous	افتاب پرست
ghebre	اتش پرست
girasol	گل افتاب پرست
mammonist	دنیا پرست
womanisers	مرد زن پرست
epicures	شکم پرست
epicure	شکم پرست
girasole	گل افتاب پرست
philanthropists	نوع پرست
sun worshipper	افتاب پرست
partisans	میهن پرست
racist	نژاد پرست
racists	نژاد پرست
heliotrope	گل افتاب پرست
philanthropist	نوع پرست
bacchant	باده پرست
guebre	اتش پرست
womanizer	مرد زن پرست
womanizers	مرد زن پرست
chamaeleon	افتاب پرست
selfish	خود پرست
salacious	شهوت پرست
unreconstructed	کهنه پرست
uptight	کهنه پرست
mammonish	مال پرست
philanthropic	نوع پرست
mariolatrous	مریم پرست
fitful	هوس پرست
ichthyolater	ماهی پرست
public-spirited	میهن پرست
lecherous	شهوت پرست
formalist	فاهر پرست
royalists	شاه پرست
demonist	دیو پرست
glutton	شکم پرست
theist	خدا پرست
fire worshipper	اتش پرست
fireworshipper	اتش پرست
gluttons	شکم پرست
player [American E]	مرد زن پرست
royalist	شاه پرست
patiot	میهن پرست
renifleur	بو پرست جنسی
ethnocentric	نژاد پرست
ethnocentric	قوم پرست
aesthetes	جمال پرست
aesthete	جمال پرست
patriot	میهن پرست
self seeker	نفس پرست
philoprogenitive	اولاد پرست
philomath	دانش پرست
pick-up artist	مرد زن پرست
iconolater	شمایل پرست
humanitarian	نوع پرست
nepotist	خویش پرست
gheber	اتش پرست
gastronomer	شکم پرست
xenophile	بیگانه پرست
xenophilous	بیگانه پرست
wordly minded	دنیا پرست
wino	باده پرست
pickup artist	مرد زن پرست
partisan	میهن پرست
fogyish	کهنه پرست
chamaeleontis	افتاب پرست
uxorious	عیال پرست
mithraist	مهر پرست
worldling	ادم دنیا پرست
bacchanal	میگسار وباده پرست
skinhead	رذل نژاد پرست
quixote	ادم خیال پرست
skinheads	رذل نژاد پرست
jingo	میهن پرست متجاوز
To be a money grubber.	پول پرست بودن
patriots	میهن پرست ها [مرد]
sluts	زن هرزه وشهوت پرست
antediluvian	ادم کهنه پرست
patriot	شخص میهن پرست
chauvinist	میهن پرست متعصب
slut	زن هرزه وشهوت پرست
patriots	شخص میهن پرست
lewd	ناشی از هرزگی شهوت پرست
Gourmand . Glutton .	آدم شکم پرست ( شکمو )
old fashioned	کهنه پرست محافظه کار
paganish	بیت پرست ناشی ار شرک
fogey	ادم عقب مانده وکهنه پرست
fogeys	ادم عقب مانده وکهنه پرست
fogies	ادم عقب مانده وکهنه پرست
philanthrope	ادم نوع پرست خیرخواه بشر
fogy	ادم عقب مانده وکهنه پرست
mossyback	ادم کهنه پرست یا محافظه کار
mossback	ادم کهنه پرست یا محافظه کار
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
chow	خوراک
keep	خوراک
mess	:یک خوراک
meat	خوراک
foods	خوراک
repasts	خوراک
meats	خوراک
nourishment	خوراک
keeps	خوراک
food	خوراک
pabulum	خوراک
messmate	هم خوراک
chows	خوراک
tucker	خوراک
oligotrophic	کم خوراک
passage money	خوراک
messes	:یک خوراک
repast	خوراک
viands	خوراک
tacked	خوراک
fares	خوراک
fare	خوراک
feeds	خوراک
tacks	خوراک
tacking	خوراک
at mess	سر خوراک
tack	خوراک
butterpump	غم خوراک
faring	خوراک
feed	خوراک
nutriment	خوراک
nutriments	خوراک
victuals	خوراک
intakes	خوراک
intake	خوراک
nutrition	خوراک
fared	خوراک
owner	صاحب
ownerless	بی صاحب
mastered	صاحب
owners	صاحب
masters	صاحب
lords	صاحب
master	صاحب
padrone	صاحب
lord	صاحب
regaling	خوراک لذیذ
suave	خوش خوراک
hors d'oeuvre	پیش خوراک
aliment	خوراک دادن
hors d'oeuvres	پیش خوراک
support [nourish, feed]	خوراک دادن
dosage	یک خوراک دارو
dosages	یک خوراک دارو
piece de resistance	خوراک اصلی
nourished	خوراک دادن
queasiness	سنگینی خوراک
preparation of food	تهیه خوراک
eating house	خوراک پزخانه
feedstuff	خوراک حیوانات
dose	یک خوراک دارو
dosed	یک خوراک دارو
dosing	یک خوراک دارو
regales	خوراک لذیذ
regaled	خوراک لذیذ
to d. up	خوراک گذاردن
menus	فهرست خوراک
to give to eat	خوراک دادن
menu	فهرست خوراک
nourish	خوراک دادن
kingfisher	ماهی خوراک
slipslop	خوراک ابکی
viand	خوراک ماکولات
sitophobia	خوراک هراسی
grub	خوراک خواربار
nourishes	خوراک دادن
grubbed	خوراک خواربار
grubs	خوراک خواربار
regale	خوراک لذیذ
timbale	خوراک دلمه
snack	خوراک مختصر