English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Be patient . صبر داشته باش ( حوصله کن )
Other Matches
To be patient. To bear up. حوصله کردن ( حوصله بخرج دادن )
delta clock که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
One day I want to have a horse of my very own. روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
short-tempered کم حوصله
forbearing با حوصله
impatient بی حوصله
craw حوصله
mood حوصله
moods حوصله
of little patience کم حوصله
self-contained با حوصله
self contained با حوصله محتاط
i am fed up حوصله ام سر رفت
it irks me حوصله ام سررفت
iam bored حوصله ام سر رفته
have patience with me با من حوصله کنید
i cannot bear him حوصله او را ندارم
He exhausted(taxed)my patience.I got fed up with him. حوصله ام را بسر آورد
I cant be bothered. bother the flies! برو بابا حوصله داری !
to contain one self خود داری یا حوصله کردن
to have patience تاب اوردن حوصله داشتن
Time hangs heavily on my hands. از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
If you don't feel like it, (you can) just stop. اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
in prospect انتظار داشته
kept نگاه داشته
hydroxide داشته باشد
worksheet ی داشته باشد
in prospective انتظار داشته
keep your peck up دل داشته باشد
you bet یقین داشته باش
tripod چیزی که سه پایه داشته
tripods چیزی که سه پایه داشته
if any اگر داشته باشد
keep your peck up جرات داشته باشید
be a man مردانگی داشته باشید
he has passed the chair ریاست داشته است
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
he had need remember بایستی بخاطر داشته باشید
As much as you wish to have . هر قدر که میل داشته با شید
frothily بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
Be of good courage . قوت قلب داشته باشید
He has become too big for his boots. He is getting above himself . هوا( یابو ) ورش داشته
the u states کشوری که پادشاه داشته باشد
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
pent up دریک جا نگاه داشته شده
Keep an eye on things. هوای کاررا داشته باش
the u kingdom کشوری که پادشاه داشته باشد
roundelay تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
it is in good keep خوب نگاه داشته یاحفافت شونده
numbly بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
Moderation in all things. <proverb> در همه چیز اعتدال داشته باش.
ukase فرمان امیراتور که قوت قانونی داشته
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
eye cup فرفی که چشم رادران نگاه داشته
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled اگر به توجه نیاز داشته باشند
carbuncle لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncles لعلی که تراش محدب داشته باشد
I'd like to have a place of my own [to call my own] . من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
parallels اگر به توجه نیاز داشته باشند
Make sure the statuette doesnt topple over . هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
incomparably بدون اینکه نظر داشته باشد
walk (all) over <idiom> انجام هرکاری که دوست داشته باشه
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
It is immaterial how rich he may be . مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
corporator گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
nutritively چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
nutritiously چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
fieldsman کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
pointlessly بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
actual job [job held] [occupation held] پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
corporate town شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
on occasion لدی الاقتضا هر وقت موقعیت داشته باشد
four by four خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
harpy جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
Whay keep a dog and bark yourself?. <proverb> چرا سگ نگه داشته اى و خود پارس مى کنى؟.
large ship کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
titular charge daffaires کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
harpies جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
You cannot have it both ways . <proverb> نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
gazebo عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
What effect do you think the changes will have on you? فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
fractional reserve banking بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
convalescent center یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
chimeras جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimera جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
pay d. خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
set in <idiom> تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
alternate که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
lugger زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
boroughs شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
love thy neighbour as thyself همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
alternates که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
chimaera جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
lagan کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
borough شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
I don't think there's any question about it. من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
So much for our holiday. این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday. این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
over crowding تعداد ساکنین از میزانی که قانون مسکن مقرر داشته است
over voltage protection وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
nominative subject اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
fewer تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
con در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
powering منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
controlling company موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
conned در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
cons در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
interlocking directorate حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
powers منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
nunc pro tunc حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
CD quality چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
doubled up درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
to reinvent the wheel <idiom> هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
identities تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
fix فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
auto امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
reserves مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
autos امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
fixes فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
id کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
reserving مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
double درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
doubled درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
passwords کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
password کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
odd سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
nonaligned که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
distaff التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
gem-set rug قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
monitors مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
oddest سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
addressable ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
tin mordent دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
icebox rivet میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
case تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
equitable mortgage بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
cases تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
parity سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
fasces یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
parity سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
caches بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
large scale computer که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
wet bulb termometere ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
cache بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
qualified indorsement فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
musub duchi موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
variables ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
variable ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com