Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
Other Matches
aerie
لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
peels
محجر
peel
محجر
parapet
محجر دیواره
fencing
محجر حصار
fences
محجر سپر
fence
محجر سپر
parapets
محجر دیواره
portcullis
محجر یانرده کشویی
portcullises
محجر یانرده کشویی
verge
مشرف
dominant
مشرف
overhanging
مشرف
verges
مشرف
overhang
مشرف بودن
overhanging
پیشامده مشرف
overhangs
مشرف بودن
seafront
مشرف بدریا
seafronts
مشرف بدریا
impend
مشرف بودن
impendence
مشرف بودن
imminence
مشرف بودن
bound
مشرف بودن
imminency
نزدیکی مشرف بودن
imminence
نزدیکی مشرف بودن
verges
نزدیک شدن مشرف بودن بر
the hill overhangs the city
تپه به شهر مشرف است
verge
نزدیک شدن مشرف بودن بر
lichgate
طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
overlook
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooking
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
dying declarations
در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
glacier
رودخانه یخ
river
رودخانه
river gravel
شن رودخانه
rivers
رودخانه
rever
رودخانه
glaciers
رودخانه یخ
river clay
گل رودخانه
river line
خط رودخانه
head stream
سرچشمه رودخانه
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
headwater
بالادست رودخانه
lethe
اب رودخانه بزرخ
ostiary
دهانه رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
levee
کناره رودخانه
an open river
رودخانه باز
alpheus
رب النوع رودخانه
riparian
ساحل رودخانه زی
conferva
علف رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
by water
از راه رودخانه
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
bight
پیچ رودخانه
river beds
بستر رودخانه
strands
لایه رودخانه
upstream
بالای رودخانه
the karoon river
رودخانه کارون
the river karoon
رودخانه کارون
water system
رودخانه و شعبات ان
low water
فروکش اب رودخانه
stream
رودخانه ابراهه
river trip
مسافرت رودخانه ای
river trip
گردش رودخانه ای
stethe
ساحل رودخانه
riverward
بطرف رودخانه
along the river
درامتداد رودخانه
river bank
ساحل رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
river bed
بستر رودخانه
strand
لایه رودخانه
river line
خط ساحل رودخانه
river mouth
دهانه رودخانه
river profile
نیمرخ رودخانه
streamed
رودخانه ابراهه
riverbed
بستر رودخانه
riverine
سواحل رودخانه
streams
رودخانه ابراهه
keelboat
قایق پهن رودخانه
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
head water
بالای رودخانه بالارود
keelboatman
کرجی بان رودخانه
head water
قسمت بالادست رودخانه
riparian
وابسته بکنار رودخانه
riverain
ساکن ساحل رودخانه
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
styx
رودخانه عالم اسفل
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
levee
دیواره ساحلی رودخانه
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
upstream
بالادست جریان رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
river bed level
تراز بستر رودخانه
spanning
پل زدن روی رودخانه
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
basin
حوزه رودخانه ابگیر
basins
حوزه رودخانه ابگیر
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
basin area
حوزه ابریز رودخانه
spanned
پل زدن روی رودخانه
bank effect
اثر کناره رودخانه
span
پل زدن روی رودخانه
fluvial
زیست کننده در رودخانه
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
chute
شیب تند رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
upstream
مخالف جریان رودخانه
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
whitewater racing
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
to clean arives
رودخانه ایی را لاروبی کردن
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviometer
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fluviograph
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riparian rights
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
nilometer
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
estacade
سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
ferrybridge
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
gauging section
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
acheval
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
terrigenous
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
alluviation
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
caisson
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman
بند یا سد رودخانه بند بان
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com