Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
sizzle
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzled
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzling
صدای سوختن کباب روی اتش
Other Matches
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
kebab
کباب
shaslik
کباب
shashlik
کباب
barbecues
کباب
droppings
کباب
kabob
کباب
kebabs
کباب
barbecue
کباب
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
grid
کباب کردن
broiled
کباب کردن
skewers
سیخ کباب
roasts
کباب کردن
broiling
کباب کردن
Pity melted my heart .
دلم کباب شد
broils
کباب کردن
skewering
سیخ کباب
stews
تاس کباب
roast
کباب کردن
roasted
کباب کردن
broil
کباب کردن
grill
گوشت کباب کن
grilling
گوشت کباب کن
carbonado
کباب کردن
irish stew
طاس کباب
grills
گوشت کباب کن
skewered
سیخ کباب
stewing
تاس کباب
broil
[American]
کباب کردن
grill
کباب کردن
skewer
سیخ کباب
grids
کباب کردن
stew
تاس کباب
spit
سیخ کباب
spits
سیخ کباب
barbecue
کباب کردن
cook out
[American]
کباب کردن
stewed
تاس کباب
to burn out
سوختن
broiling
سوختن
broils
سوختن
combustion
سوختن
broil
سوختن
burn in
سوختن
burns
سوختن
burn
سوختن
broiled
سوختن
consumption
سوختن
skewer
بسیخ کباب زدن
skewered
بسیخ کباب زدن
roasting jack
سیخ کباب گردنده
skewering
بسیخ کباب زدن
skewers
بسیخ کباب زدن
To torment ( girll ) someone .
کسی را کباب کردن
heating value
گرمای سوختن
smouldered
سوختن ودودکردن
heat value
گرمای سوختن
to fret and fume inwardly
سوختن وساختن
singed
سوختن بودادن
smoldered
سوختن ودودکردن
smolders
سوختن ودودکردن
smolder
سوختن ودودکردن
smoulder
سوختن ودودکردن
smoldering
سوختن ودودکردن
heat of combustion
گرمای سوختن
smouldering
سوختن ودودکردن
pyric
مربوط به سوختن
afire
در حال سوختن
singeing
سوختن بودادن
incinerating
بااتش سوختن
incinerates
بااتش سوختن
incinerated
بااتش سوختن
blow out
سوختن انفجار
to grin and bear it
سوختن وساختن
singes
سوختن بودادن
incinerate
بااتش سوختن
melted
از گرما سوختن
singe
سوختن بودادن
smoulders
سوختن ودودکردن
skewers
هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewered
هر چیزی شبیه سیخ کباب
He intended to do good but was put to torture .
<proverb>
آمد ثواب کند کباب شد .
barbecued
کباب شده روی منقل
skewer
هر چیزی شبیه سیخ کباب
stewpan
قابلمه تاس کباب پزی
skewering
هر چیزی شبیه سیخ کباب
carbonado
قطعه گوشت کباب کرده
singes
بطور سطحی سوختن
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
degressive burning
سوختن طولانی خرج
singed
بطور سطحی سوختن
burnout of a crystal rectifier
سوختن یکسوکننده دیودی
lighting hours
زمان روشنایی یا سوختن
singeing
بطور سطحی سوختن
flammable
قابل سوختن اتشگیر
singe
بطور سطحی سوختن
to burn away
سوختن و تمام شدن
scorches
بطور سطحی سوختن
flares
باشعله نامنظم سوختن
scorch
بطور سطحی سوختن
burns
دراتش شهوت سوختن
bake
سوختن خشک کردن
flare
باشعله نامنظم سوختن
baked
سوختن خشک کردن
bakes
سوختن خشک کردن
burn
دراتش شهوت سوختن
burn
سوختن مشتعل شدن
to fret and fume inwardly
سوختن ودم نزدن
burns
سوختن مشتعل شدن
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
grilling
روی سیخ یا انبر کباب کردن
spitchc
کباب مار ماهی قاش کرده
grill
روی سیخ یا انبر کباب کردن
skewering
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewer
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
skewered
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
barbecued chicken
مرغ کباب شده روی منقل
rotisserie
چرخ دوارجهت کباب کردن مرغ
skewers
سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
grills
روی سیخ یا انبر کباب کردن
smoldering
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering
بی اتش سوختن خاموش کردن
to g. with passion
دراتش شهوت یاعشق سوختن
smoldered
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder
بی اتش سوختن خاموش کردن
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
You are roasting yourself in front of the fire .
خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
turnspit
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
to souse a burning house
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
burn down
<idiom>
کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
burn up
<idiom>
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
The fire is fit to roast the meat.
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
carry one's bat
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
burnout velocity
سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
leg before
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
outed
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out-
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
regression rate
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
tu-whit tu-whoo
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thump
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
decarburizing
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
barbecue
بریان کردن کباب کردن
barbecues
بریان کردن کباب کردن
burn out
تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
hissing
صدای خش خش
burbled
صدای قل قل
fizzed
صدای فش فش
knocks
صدای تغ تغ
knock
صدای تغ تغ
fizzes
صدای فش فش
step
صدای پا
stepping
صدای پا
knocked
صدای تغ تغ
hiss
صدای خش خش
fizzing
صدای فش فش
hisses
صدای خش خش
burbles
صدای قل قل
hissed
صدای خش خش
burble
صدای قل قل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com