English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
report صدای شلیک
reported صدای شلیک
reports صدای شلیک
Other Matches
volleyed پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleys شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleying شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleyed شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
fired شلیک تیراندازی شلیک کنید
volley bombing شلیک تیرباران شلیک کردن
fires شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire شلیک تیراندازی شلیک کنید
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
fire شلیک
volleying شلیک
fires شلیک
firing line خط شلیک
volleyed شلیک
firing شلیک
volleys شلیک
volley شلیک
fired شلیک
salvo شلیک کردن
salvoes شلیک کردن
broadsides بایک شلیک
gun fire شلیک توپ
fires شلیک کردن
to fire a shot شلیک کردن
distress gun شلیک خطر
to fire off شلیک کردن
sally شلیک کردن
firepower قدرت شلیک
signal of distress شلیک خطر
spontaneous discharge شلیک خودانگیخته
sallies شلیک کردن
fire شلیک کردن
fired شلیک کردن
volley fire اتش شلیک
volley fire تیر شلیک
fire off شلیک کردن
volleyer شلیک کننده
broadside بایک شلیک
snap shoting بی درنگ شلیک کردن
discharges شلیک عصبی تخلیه
sallies حرکت سریع شلیک
to launch a torpedo اژدری شلیک کردن
He shot himself. او به خودش شلیک کرد.
sally حرکت سریع شلیک
shoot up <idiom> درهوا شلیک کردن
to fire a torpedo اژدری شلیک کردن
volley شلیک بطوردسته جمعی
volley bombing شلیک دسته جمعی
fusillade شلیک متوالی تیرباران
discharge شلیک عصبی تخلیه
volleys شلیک بطوردسته جمعی
volleying شلیک بطوردسته جمعی
volleyed شلیک بطوردسته جمعی
skirl صدای زیر صدای نی انبان
number of rounds تعداد تیرهای شلیک شده
gun lap شلیک اخرین دور مسابقه دو
distress gun شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
national salute شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
To fire a shot تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
banzai شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
run up بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
cannon shot تیررس توپ شلیک شده از توپ
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
every one fired two rounds هر کسی دو تیر خالی کرد هر کسی دو نوبت شلیک کرد
pings صدای غژ
crepitation صدای خش خش
ping صدای غژ
burble صدای قل قل
there is a knock at the door صدای در
whiz صدای غژ
step صدای پا
stepping صدای پا
knocks صدای تغ تغ
rale صدای خس خس
pinged صدای غژ
pinging صدای غژ
fizzing صدای فش فش
burbles صدای قل قل
knock صدای تغ تغ
burbled صدای قل قل
tramp صدای پا
grave accent صدای بم
pads صدای پا
pad صدای پا
hiss صدای خش خش
hissed صدای خش خش
hisses صدای خش خش
fizzed صدای فش فش
hissing صدای خش خش
fizz صدای فش فش
knocked صدای تغ تغ
burbling صدای قل قل
knoit صدای در
tramped صدای پا
tramps صدای پا
fizzes صدای فش فش
poops صدای قلپ
squib دارای صدای فش فش
squibs دارای صدای فش فش
poop صدای قلپ
poop صدای کوتاه
crackle صدای انفجار پی در پی
crackled صدای انفجار پی در پی
allophone صدای دورگه
low صدای گاو
chuffing صدای خش خش موتورموشک
crackles صدای انفجار پی در پی
trump صدای شیپور
boom صدای غرش
boomed صدای غرش
booming صدای غرش
booms صدای غرش
swish صدای فش فش کردن
accompanying sound صدای همراه
associated sound صدای همراه
swished صدای فش فش کردن
background noise صدای پس زمینه
swishes صدای فش فش کردن
ambient noise صدای اطراف
swishing صدای فش فش کردن
aduacent sound صدای مجاور
mew صدای گربه
mewed صدای گربه
poops صدای کوتاه
birdcall صدای پرنده
flaps صدای چلپ
moos صدای گاو
chirr صدای زنجره
moos صدای گاوکردن
mooing صدای گاو
mooing صدای گاوکردن
mooed صدای گاو
birr صدای چرخیدن
mooed صدای گاوکردن
moo صدای گاو
moo صدای گاوکردن
trumps صدای شیپور
audible صدای رسا
falsetto صدای تیز
falsettos صدای تیز
flap صدای چلپ
flapped صدای چلپ
mewing صدای گربه
rasp صدای سوهان
purling صدای شرشر
purled صدای شرشر
purl صدای شرشر
quacks صدای اردک
quacking صدای اردک
quacked صدای اردک
quack صدای اردک
raps صدای دق الباب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com