Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
phonograph
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographs
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographic
صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
Other Matches
pickup
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
spirograph
دستگاه تنفس نگار
electrocardiograph
دستگاه برقی ضربان نگارقلب تپش نگار
diarist
روزنامه نگار وقایع نگار
diarists
روزنامه نگار وقایع نگار
record players
گرامافون
gramophone
گرامافون
phonograph
گرامافون
gramophones
گرامافون
phonographs
گرامافون
record player
گرامافون
talking machine
گرامافون
cartridges
پیکاپ گرامافون
phonograph record
صفحه گرامافون
cartridge
پیکاپ گرامافون
recording
صفحه گرامافون
phonograph oscillator
اوسیلاتور گرامافون
record
صفحه گرامافون
recordings
صفحه گرامافون
discs
صفحه گرامافون
phonograph pickup
پیکاپ گرامافون
phono pickup
پیکاپ گرامافون
platters
صفحه گرامافون
platter
صفحه گرامافون
disc
صفحه گرامافون
phone cartridge
پیکاپ گرامافون
flip side
پشت صفحهی گرامافون
phonogramic
وابسته به گرامافون یا صدانگار
phonogrammic
وابسته به گرامافون یا صدانگار
discophile
علاقمند به صفحات گرامافون
tone arm
الت سوزن نگهدار گرامافون
disc recording
ضبط روی صفحه گرامافون
microgroove
سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking books
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
discography
ضبط صدا و ثبت ان بر روی صفحه گرامافون
panatrope
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
jukebox
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
spirograph
دم نگار
hygrograph
نم نگار
images
نگار
image
نگار
monographs
تک نگار
monograph
تک نگار
graphs
نگار
pneumograph
دم نگار
graph
نگار
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
climogram
اقلیم نگار
cumulative recorder
تراکم نگار
coronagraph
اکلیل نگار
oscilloscope
نوسان نگار
loggers
واقعه نگار
coronagraph
خرمن نگار
logger
واقعه نگار
coronagraph
تاج نگار
course recorder
راه نگار
cathode ray oscillograph
موج نگار
oscillograph
نوسان نگار
mythographer
افسانه نگار
seismographs
لزره نگار
seismograph
لرزه نگار
seismograph
زلزله نگار
seismograph
لزله نگار
climatograph
اقلیم نگار
climograph
اقلیم نگار
climate diagram
اقلیم نگار
climagraph
اقلیم نگار
climagram
اقلیم نگار
seismograph
لزره نگار
cinematograph
حرکت نگار
design
نقش نگار
designs
نقش نگار
seismographs
لزله نگار
myograph
عضله نگار
seismographs
زلزله نگار
film recorder
فیلم نگار
chromatographic
رنگ نگار
chronograph
زمان نگار
chronometer
وقت نگار
chronometer
گاه نگار
ondograph
موج نگار
biographers
زندگینامه نگار
myocardiograph
قلب نگار
biographer
زندگینامه نگار
journalists
روزنامه نگار
monotint
نگار یک رنگی
journalist
روزنامه نگار
seismographs
لرزه نگار
fontographer
فونت نگار
spectrogaph
طیف نگار
telegraphing
دور نگار
telegraphs
دور نگار
newspapermen
روزنامه نگار
newspaperman
روزنامه نگار
motifs
نقش و نگار
motif
نقش و نگار
iconography
پیکر نگار
idiographic
اندیشه نگار
tachometer
سرعت نگار
tambour
تنفس نگار
tambour
بنض نگار
rainfall recorder
باران نگار
discharge recorder
تخلیه نگار
annalist
وقایع نگار
telegraphed
دور نگار
telegraph
دور نگار
spectrograph
طیف نگار
sphygmograph
نبض نگار
heliograph
افتاب نگار
self cecording
خود نگار
historify
وقایع نگار
dictograph
بیان نگار
kymograph
جنبش نگار
water level recorder
تراز نگار اب
autoscope
خودکاری نگار
plethysmograph
گنج نگار
pinacotheca
نگار خانه
lithographer
سنگ نگار
publicists
روزنامه نگار
publicist
روزنامه نگار
spectrograph
بیناب نگار
data recorder
داده نگار
petrographer
سنگ نگار
cardiograph
قلب نگار
automatograph
خودکاری نگار
seismographer
زلزله نگار
topographer
مکان نگار
tremograph
رعشه نگار
type writer
حرف نگار
autobiographer
خودزیستنامه نگار
portrayer
پیکر نگار
portraitist
پیکر نگار
vibrograph
نوسان نگار
anthologist
جنگ نگار
prefacer
دیباچه نگار
sound spectrograph
طیف نگار صوتی
spectro heliograph
خور طیف نگار
cataloguer
ثبات فهرست نگار
cataloger
ثبات فهرست نگار
raydit
رادار اقیانوس نگار
photokymograph
جنبش نگار نوری
automatic water level recorder
تراز اب نگار خودکار
palmograph
خستگی نگار دستی
sportswriter
وقایع نگار ورزشی
myograph
واکنش نگار ماهیچه
magnetic spectrograph
طیف نگار مغناطیسی
mass spectrograph
طیف نگار جرمی
shoran
شورن رادار اب نگار بردکوتاه
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
seismogram
منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
flourish
نقش و نگار دادن به متن فرش
[با استفاده از طرح های گلدار جهت تزپین بیشتر]
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
altar-screen
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com