English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
dumping صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
Other Matches
below par کمتر از بهای اسمی
reduced price بهای کاسته بهای تخفیف دار
to mark good بهای کالا را در روی ان نوشتن
revalorization اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
mark-down قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
bagger my neihbour trade palicy سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
at a low price بهای کم
for به بهای
nominal value بهای اسمی
face value بهای اسمی
cash price بهای نقدی
reserve price بهای قطعی
cost of construction بهای ساختمان
conversion price بهای تبدیل
money worth بهای پول
probability cost بهای احتمالی
nominal price بهای اسمی
resonable price بهای عادله
break up price بهای انحلال
break up price بهای تصفیه
fee بهای واحد
trade price بهای تجارتی
reduced price بهای نازل
at a great penny worth به بهای زیاد
book value بهای دفتری
fancy price بهای گزاف
unit price بهای واحد
fancy price بهای تفننی
all in price بهای کامل
declared value بهای اعلام شده
retail price بهای خرده فروشی
par بهای رسمی سهم
resale price بهای خرده فروشی
contratual rent اجاره بهای مقطوع
eric خون بهای ایرلندی
above par بالاتر از بهای اسمی
cost and freight قیمت و بهای حمل و نقل
to mark down an article بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
reserve price قیمت نهایی بهای قطعی
the price was not reasonable بهای ان معقول بنظر نمیرسید
spot price بهای جنس در معامله نقدی
height money اضافه بهای کار در ارتفاع
upset price کمترین بهای مقطوع درهراج
share list صورت بهای سهام شرکتها
to take something off and pric اندکی از بهای چیزی کاستن
coinage طبقه بندی بهای مسکوک
cost plus اضافه بر بهای تمام شده
dispraise از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
the price was not reasonable بهای گزافی بران گذاشته بودند
write down تنزل دادن بهای اسمی سهام
to compound قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
price as natural ice یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
how is sugar بهای قندچیست قند درچه حال است
at par قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
prohibitive price بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
unearned icremrnt افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unpriced درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
consul نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
feminality طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
hypoventilation تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
hinterland مناطق داخلی کشور
hinterlands مناطق داخلی کشور
sales tax مالیات بر فروش کالا
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
selling costs هزینههای فروش کالا
proforma پیشنهاد فروش کالا
home service agent نماینده فروش داخلی
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
proforma صورت حساب فروش کالا
marketplace میدان فروش کالا بازار
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
door to door selling فروش کالا بصورت دوره گردی
duopoly انحصار فروش کالا بین دونفر
home service خدمات فروش در داخل کشور
chandler کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
internalizing باطنی ساختن داخلی کردن
internalize باطنی ساختن داخلی کردن
internalizes باطنی ساختن داخلی کردن
internalized باطنی ساختن داخلی کردن
internalises باطنی ساختن داخلی کردن
internalised باطنی ساختن داخلی کردن
internalising باطنی ساختن داخلی کردن
dumping فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
intervention هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
export licence جواز صدور مجوز صدور
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
routinize عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
free trade شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
hypermnesia ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
consumer industries صنایع مصرفی
fine art صنایع مستظرفه
metal industries صنایع فلزی
related industries صنایع مرتبط
government owned industries صنایع دولتی
food industries صنایع غذایی
woodcraft صنایع چوبی
figures of speech صنایع بدیعی
imagery صنایع بدیعی
handcraft صنایع یدی
figure of speech صنایع ادبی
heavy industries صنایع سنگین
heavy industry صنایع سنگین
key industries صنایع کلیدی
nationalized industries صنایع ملی
steel industries صنایع فولادی
handicrafts صنایع دستی
primary industries صنایع اولیه
chemical industries صنایع شیمیایی
indigenous industries صنایع محلی
utility صنایع همگانی
knowledge industries صنایع اطلاعاتی
key industries صنایع اصلی
nationalized industries صنایع دولتی
indigenous industries صنایع بومی
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
scareup فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
plastic arts صنایع پلاستیکی یا قالبی
dilettanti دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettante دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes دوستدارتفننی صنایع زیبا
government owned industries صنایع متعلق بدولت
industrially از نظر حرف و صنایع
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
heavy goods محصول صنایع سنگین
antitrust یااتحادیههای بزرگ صنایع
aesthete طرفدار صنایع زیبا
aesthetes طرفدار صنایع زیبا
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
purple passage نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple patch نوشته اراسته به صنایع بدیعی
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com