English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (9 milliseconds)
English Persian
mount صعود ترفیع
mounts صعود ترفیع
Other Matches
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
promotions ترفیع
upgrading ترفیع
raises ترفیع
promotion ترفیع
raise ترفیع
elevations ترفیع
preferment ترفیع
elevation ترفیع
upgrade ترفیع
upgraded ترفیع
upgrades ترفیع
preferences ترفیع
advancement ترفیع
ennoblement ترفیع
elevaling ترفیع
preference ترفیع
gradations ترفیع
gradation ترفیع
elevate ترفیع دادن
elevates ترفیع دادن
promotes ترفیع دادن
promote ترفیع دادن
elevating ترفیع دادن
promoted ترفیع دادن
graduate ترفیع دادن
promoting ترفیع دادن
graduating ترفیع دادن
basic date تاریخ ترفیع
graduates ترفیع دادن
increases ترفیع دادن
increased ترفیع دادن
increase ترفیع دادن
promotion ترفیع پیاده
promotions ترفیع پیاده
lift ترفیع اسانسور
lifted ترفیع اسانسور
lifting ترفیع اسانسور
lifts ترفیع اسانسور
ascents صعود
pull up صعود
escalade صعود
ascent صعود
ascension صعود
ascendance صعود
bulging صعود
bulge صعود
climbs صعود
bulges صعود
climbing صعود
climb صعود
bulged صعود
climbed صعود
elation ترفیع سرفرازی شادی
promotions ترفیع رتبه پیشرفت
advancing <adj.> ترفیع رتبه دادن
pawn promotion ترفیع پیاده شطرنج
advance ترفیع رتبه دادن
gradation ترفیع درجه گرفتن
gradations ترفیع درجه گرفتن
to promote somebody به کسی ترفیع دادن
to upgrade somebody به کسی ترفیع دادن
promotion ترفیع رتبه پیشرفت
balance climbing صعود تعادلی
back and knee climbing صعود تنورهای
climbed صعود کردن
artificial climbing صعود مصنوعی
angle of departure زاویه صعود
alpinism صعود سبکبار
rate of climb میزان صعود
soar صعود کردن
rises صعود طلوع
upping صعود کردن
upped صعود کردن
continuous climbing صعود طبیعی
consecutive climbing صعود نوبتی
up صعود کردن
rises خیز صعود
herringbone step صعود جناقی
clear way محوطه صعود
layback صعود دولفری
mountant صعود کننده
soared صعود کردن
ascending صعود کننده
free climbing صعود ازاد
soars صعود کردن
rise صعود طلوع
vertical speed سرعت صعود
rise خیز صعود
climbs صعود کردن
climbing صعود کردن
climb صعود کردن
pedestal بلند کردن ترفیع دادن
pedestals بلند کردن ترفیع دادن
elevations جای بلند وبرامدگی ترفیع
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
elevation جای بلند وبرامدگی ترفیع
underpromote ترفیع پیاده به غیر وزیر
ups and downs صعود وافول اقبال
sidestep صعود پلهای از پهلو
bring up صعود با حمایت از بالا
climb corridor دالان صعود هواپیما
sidestepped صعود پلهای از پهلو
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
sidestepping صعود پلهای از پهلو
rising درحال ترقی یا صعود
sidesteps صعود پلهای از پهلو
boiling point elevation صعود نقطه جوش
knighting بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن
He was granted a grade promotion. یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
knights بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن
knight بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن
knighted بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن
assumption جشن صعود مریم باسمان
cloud top height ارتفاع صعود قارچ اتمی
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
boiling point elevation constant ثابت صعود نقطه جوش
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
angle of departure زاویه صعود هواپیما از روی باند
hang off مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
climbing wax واکس مخصوص صعود دراسکی نوردیک
decompression stop مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
climber پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
no decompression dive غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
advances ترقی دادن ترفیع رتبه دادن
half sidestep روش صعود با اسکی گام به گام
promote ترفیع دادن ترویج دادن
promote ترفیع دادن درجه دادن
promoted ترفیع دادن درجه دادن
promotes ترفیع دادن درجه دادن
promotes ترفیع دادن ترویج دادن
promoting ترفیع دادن درجه دادن
promoting ترفیع دادن ترویج دادن
promoted ترفیع دادن ترویج دادن
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com