Dictiornary-Farsi | صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
egg bound	صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است


Other Matches

ovoid	جسم تخم مرغی تخم مرغی شکل
confused	گم گشته
straight "A " student	دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
swivel	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
swivelled	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
swivels	قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
encyclicals	بدست چند نفر گشته
encyclical	بدست چند نفر گشته
re entrant armature winding	سیم پیچ ارمیچر باز گشته
A word spoken is an arrowlet fly. <proverb>	سخنى که بر زبان آمده خدنگى است که رها گشته .
avian	مرغی
struthous	شتر مرغی
ovate	تخم مرغی
oviform	تخم مرغی
oval	تخم مرغی
ellipses	تخم مرغی
ellipse	تخم مرغی
ovals	تخم مرغی
vitelline	زرده تخم مرغی
i wish i were	کاش من مرغی بودم
ovoidal	جسم تخم مرغی
ovoidal	تخم مرغی شکل
ovolo	فتیله تخم مرغی
what kind of a bird is that ?	چه جور مرغی است
ovolo	زوار تخم مرغی
daw	مرغی شبیه کلاغ
egg shaped	تخم مرغی شکل
ovally	تخم مرغی وار
egg shaped section	مقطع تخم مرغی
almond	انبار تخم مرغی
ovalness	شکل تخم مرغی
oval	بیضی تخم مرغی شکل
ovalize	تخم مرغی یا بیضی کردن
roadrunner	مرغی شبیه فاخته تکزاس
to piniona bird's wing	نوک بال مرغی را چیدن
ovals	بیضی تخم مرغی شکل
fulmar	مرغی مانند مرغ طوفان
cruller	کلوچه تخم مرغی سرخ شده
bowtelle	[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
to get a meat for a bird	برای مرغی جفت پیدا کردن
standard egg section	مقطع تخم مرغی شکل معمولی
bowtell	[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
scutum	سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
to pounce upon a bird	ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
egg position	حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
eaten	خورده
little	خورده
it was eaten	خورده شد
irriguous	اب خورده
kenning	دانش
know how	دانش
gramarey	دانش
sciences	دانش
scholarships	دانش
gramarye	دانش
science	دانش
scholarship	دانش
gramary	دانش
knowledge	دانش
know-how	دانش
wisdom	دانش
realising [British]	دانش
cognisance [British]	دانش
realizing	دانش
understanding	دانش
cognition	دانش
knowledge	دانش
picked	کلنگ خورده
worm-eaten	کرم خورده
cancelled	قلم خورده
dislocated	بهم خورده
eaten	خورده شده
clift	ترک خورده
clefts	ترک خورده
cleft	ترک خورده
kaput	کاملا شک ست خورده
deluded	فریب خورده
moth eaten	بید خورده
moth-eaten	بید خورده
fretted by rust	زنگ خورده
on oath	قسم خورده
wound	پیچ خورده
hammer hard	چکش خورده
corrodible	خورده شدنی
crackly	چین خورده
crimpled	چوروک خورده
crossed out	قلم خورده
folded picture	تصویر تا خورده
withered	چروک خورده
dehiscent	ترک خورده
distempered	بهم خورده
wounding	پیچ خورده
jiggly	تکان خورده
mussy	بهم خورده
mildewy	باد خورده
aggresive	خورده شده
maggoty	کرم خورده
belly pinched	گرسنگی خورده
butt welded	از سر جوش خورده
craven	شکست خورده
kinky	گره خورده
kinky	پیچ خورده
wounds	پیچ خورده
engrained	پینه خورده
vermiculate	کرم خورده
turkey	شکست خورده
patsy	فریب خورده
tetched	بهم خورده
turkeys	شکست خورده
carious	کرم خورده
corrosion	خورده شدن
worm eaten	کرم خورده
plicated	چین خورده
grubby	کرم خورده
twisty	پیچ خورده
grubbiest	کرم خورده
failures	شکست خورده
teched	بهم خورده
puckery	چین خورده
grubbier	کرم خورده
conglomerates	به هم جوش خورده
conglomerate	به هم جوش خورده
underdogs	سگ شکست خورده
messy	بهم خورده
stamped	تمبر خورده
symphsis	عضوجوش خورده
underdog	سگ شکست خورده
indisposed	بهم خورده
starveling	گرسنگی خورده
stickit	شکست خورده
failure	شکست خورده
writhen	پیچ خورده
writhen	تاب خورده
brushed	شانه خورده
thrawart	پیچ خورده
callous	پینه خورده
grader	دانش اموز
schooling	کسب دانش
in ken	د رحدود دانش
knowing faculty	قوه دانش
knowledge representation	نمایش دانش
technical know how	دانش فنی
to a knowledge	دانش اندوختن
to reach for knowledge	دانش کوشیدن
onomastics	دانش نام
kith	دانش و معرفت
organum	وسیله دانش
philomath	دانش پرست
patrons of learning	دانش پروران
life science	دانش زیستی
pansophism	دانش مطلق
life sciences	دانش زیستی
physical science	دانش مادی
omniscience	دانش بی پایان
ominscience	دانش بی پایان
teacher's college	دانش سرا
knowledge representation	بازنمود دانش
schoolfellow	کسب دانش
witting	معلومات دانش
knowledge base	پایگاه دانش
knowledge domain	قلمرو دانش
architectonic	دانش معماری
knowledge engineer	مهندسی دانش
knowlege representation	نمایش دانش
maieutic	دانش مامایی
polymathy	دانش زیاد
polyhistor	دانش بسیار
normal school	دانش سرا
photology	دانش روشنایی
alumnus	دانش اموخته
letters	معرفت دانش
educating	دانش اموختن
pupil	دانش اموز
an encourouges of science	دانش پرور
pupils	دانش اموز
student	دانش اموز
students	دانش اموز
treatise	دانش نویسه
academies	انجمن دانش
academy	انجمن دانش
schoolboy	دانش اموز
treatises	دانش نویسه
schoolboys	دانش اموز
postgraduate	دانش اموخته
postgraduates	دانش اموخته
computer awarness	دانش کامپیوتر
learning	دانش یادگیری
aeronautics	دانش هوانوردی
scholars	دانش پژوه
scholar	دانش پژوه
educate	دانش اموختن
strikers	دانش اموز
striker	دانش اموز
thermodynamics	دانش دماپویایی
smattering	دانش سطحی
educates	دانش اموختن
computer literacy	دانش کامپیوتر
erudition	فضل و دانش
letter	معرفت دانش
Are you daft ?	مگر مغز خر خورده ای ؟