English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
English Persian
page صفحات را نمره گذاری کردن
paged صفحات را نمره گذاری کردن
pages صفحات را نمره گذاری کردن
Other Matches
mark نمره گذاری کردن علامت
marks نمره گذاری کردن علامت
grading نمره گذاری
scoring نمره گذاری
scoring key کلید نمره گذاری
differential scoring نمره گذاری افتراقی
subjective scoring نمره گذاری ذهنی
configural scoring نمره گذاری طرحی
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
surf جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
dialled تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
pools ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
loads پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
synthesising هم گذاری کردن
synthesizes هم گذاری کردن
synthesizing هم گذاری کردن
synthesises هم گذاری کردن
synthesised هم گذاری کردن
synthesize هم گذاری کردن
synthesized هم گذاری کردن
funded سرمایه گذاری کردن
deposits سرمایه گذاری کردن
fund سرمایه گذاری کردن
loads خرج گذاری کردن
paragraph فاصله گذاری کردن
punctuating نقطه گذاری کردن
loads ذخیره گذاری کردن
paragraphs فاصله گذاری کردن
primming چاشنی گذاری کردن
invested سرمایه گذاری کردن
cost قیمت گذاری کردن
investing سرمایه گذاری کردن
invests سرمایه گذاری کردن
point نقطه گذاری کردن
invest سرمایه گذاری کردن
tracklaying شنی گذاری کردن
mining مین گذاری کردن
deposit سرمایه گذاری کردن
punctuate نقطه گذاری کردن
christens نام گذاری کردن
punctuated نقطه گذاری کردن
christened نام گذاری کردن
mark علامت گذاری کردن
to sow mines مین گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
load ذخیره گذاری کردن
marks علامت گذاری کردن
to lay the track ریل گذاری کردن
punctuates نقطه گذاری کردن
christen نام گذاری کردن
paginate صفحه گذاری کردن
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
color codig علامت گذاری کردن مهمات
wattle نرده گذاری کردن بستن
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
overcapitalize بیش از حد سرمایه گذاری کردن
crowns تاج گذاری کردن پوشاندن
point نقطه گذاری کردن ممیز
loading خرج گذاری کردن سلاح
punctuates نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated نشان گذاری کردن نقطه دار
to lodge a complaint عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
punctuating نشان گذاری کردن نقطه دار
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
milestone بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
To put money into somethings. درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
perforated cover plates صفحات سوراخدار
perforated cover plates صفحات مشبک
brackets صفحات لچکی
odd pages صفحات فرد
pp مخفف صفحات
facing pages صفحات روبرو
numeral نمره
score نمره
scored نمره
t score نمره T
scores نمره
numerals نمره
mark نمره
thread fineness نمره نخ
yarn count نمره نخ
grades نمره
marks نمره
grade نمره
group of battery plates دسته صفحات باتری
form صفحهای از صفحات کامپیوتری
forms صفحهای از صفحات کامپیوتری
x plates صفحات انحراف افقی
discophile علاقمند به صفحات گرامافون
pagination ترتیب صفحات در کتاب
formed صفحهای از صفحات کامپیوتری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
misprision گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
standard score نمره معیار
grades نمره دادن
lie score نمره دروغگویی
real score نمره واقعی
percentile score نمره صدکی
graded نمره دار
ipsative score نمره نسبی
raw score نمره خام
scored نمره اوردن
numbering نمره زنی
number نمره شمردن
scores نمره اوردن
unweighted score نمره غیروزنی
score نمره اوردن
scored چوب خط نمره
test score نمره ازمون
stanine score نمره نه بخشی
scores چوب خط نمره
total score نمره کامل
test value نمره ازمون
main score نمره اصلی
number نمره دادن به
weighted score نمره وزنی
numbers نمره دادن به
grade نمره دادن
score چوب خط نمره
sigma score نمره معیار
time score نمره زمانی
numbers نمره شمردن
true score نمره حقیقی
evaluation score نمره ازمایش
gross score نمره خام
additional score نمره اضافی
graphic score نمره نگارهای
grader نمره گذار
error score نمره خطا
grade score نمره کلاسی
deviation score نمره انحراف
conduct grade نمره انضباط
evaluation score نمره ارزیابی
gain score نمره افزوده
accuracy score نمره دقت
composite score نمره مرکب
derived score نمره اشتقاقی
forming of battery plates اماده سازی صفحات باتری
tace صفحات فلزی زره زیرکمر
column bases plates صفحات تقسیم فشارپای ستونها
one time pad صفحات کلید رمز یک رویه
repagination عمل تغییر طول صفحات
tasse صفحات فلزی زره زیرکمر
to space out letters [text] فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
standardized score نمره بهنجار شده
observed score نمره مشاهده شده
The car had no licence ( number ) plate . اتوموبیل بی نمره بود
transmuted score نمره تبدیل شده
point نمره درس پوان
corrected score نمره اصلاح شده
normalized score نمره هنجار شده
conspect reliability پایایی نمره گذاران
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
magazine تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
magazines تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
predicted score نمره پیش بینی شده
telephone dial صفحه نمره گیر تلفن
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
microgroove سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
angle og sideship زاویه بین صفحات تقارن وجهت حرکت
pages تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
stacks ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacked ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
paged تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
stack ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
destinations صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destination صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
interleave برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
page تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
I give you full marks for that . نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com