English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mealing table صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
Other Matches
wysiwyg You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
paginary صفحهای
disk flower گل صفحهای
cleanest صفحهای
clean صفحهای
cleaned صفحهای
cleans صفحهای
induction disk اهنربای صفحهای
disc brake ترمز صفحهای
disk armature ارمیچر صفحهای
plate capacitor خازن صفحهای
page printer چاپگر صفحهای
flagstone paving فرش صفحهای
plate rheostat رئوستای صفحهای
slab zinc زینک صفحهای
plate condenser خازن صفحهای
plate clutch کلاج صفحهای
plane wave موج صفحهای
flange coupling پیوست صفحهای
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
plane sinusoidal wave موج سینوسی صفحهای
punchboard maze ماز صفحهای سوراخدار
side milling cutter دستگاه فرز صفحهای
interplanar spacing فاصله بین صفحهای
formed صفحهای از صفحات کامپیوتری
forms صفحهای از صفحات کامپیوتری
interplanar crystal spacing فاصله بین صفحهای
form صفحهای از صفحات کامپیوتری
concrete tile press پرس صفحهای بتن
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
superscribe روی صفحهای گراور کردن
home page باز کردن صفحهای از وب سایت
parent object صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
disk seal valve لامپ خلاء با الکتردهای صفحهای
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
gunpowder باروت
powders باروت
powder باروت
propellants باروت
powdering باروت
propellant باروت
gun powder باروت
powder momey باروت بر
blasting powder باروت
continuation صفحهای ازمتن که به صورت صفحه اصلی است
powders گرد باروت
powder bag کیسه باروت
powdering باروت ارد
pouch کیسه باروت
powder باروت ارد
cordite باروت بیدود
powdering گرد باروت
pouches کیسه باروت
powder charge خرج باروت
powder magazine انبار باروت
pyropowder باروت فشفشه
powder magazine مخزن باروت
powder flask باروت دان
powder flask دبه باروت
powders باروت ارد
powder horn دبه باروت
powder f. دبه باروت
single base باروت یک حبهای
single perforated باروت یک سوراخه
smokeless باروت بی دود
powder گرد باروت
gas chamber محفظه باروت
e.c. powder باروت مانوری
amorce خرج باروت
black powder باروت سیاه
dual granulation باروت دو حبهای
double base powder باروت دومبنایی
double base powder باروت دو حبهای
gas chambers محفظه باروت
nitrocellulose باروت بی دود
guncotton باروت پنبه
grain حبه باروت
nitro cotton باروت پنبه
e.c. powder باروت پرشعله
flash reducer کم کننده شعله باروت
hercules powder باروت کان کنی
powder keg چلیک یابشکه باروت
powder kegs چلیک یابشکه باروت
powder mill کارخانه باروت سازی
zone کمربند حبه باروت
shells جعبه حاوی باروت
zones کمربند حبه باروت
propellant باروت خرج پرتاب
propellants باروت خرج پرتاب
shelling جعبه حاوی باروت
shell جعبه حاوی باروت
burster یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
halma یکجور بازی روی صفحهای که 652 خانه چارگوش دارد
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
gas operated کار با فشار گاز باروت
gas cumulative action فشار کلی گاز باروت
flask دبه مخصوص باروت تفنگ
pyropowder باروت مخصوص مواد ترقهای
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
flasks دبه مخصوص باروت تفنگ
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
planch صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
neutral burning سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
pyroxilin یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
response صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
responses صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
three nitro toloen ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
shadowmask صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
granulation شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
control rod میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
click art صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
slivers دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
banner page صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
flagstone paving سنگفرش صفحهای سنگفرش تختهای
they mingle their tears با هم گریه می کنند
he is well spoken of از او تعریف می کنند
PRI پشتیبانی کنند
he warned them to obey اطاعت کنند
paged address که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
powder train مدار خرج مدار باروت
Murray code - بیت استفاده می کنند
they dispute about nothing درسرهیچ نزاع می کنند
compatible با هم درست کار می کنند
the trumpets blows شیپورها صدا می کنند
they make much noise خیلی صدا می کنند
charnel house مردگان راتوده می کنند
they make much noise زیاد شلوق می کنند
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
i hear him complain میشنوم که شکایت می کنند
My feet hurt. پاهایم درد می کنند.
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
they went to r. themselves رفتند که نامه نویسی کنند
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
They act after their kind. جنس خود رفتار می کنند.
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
the iron interest کسانی که در اهن کار می کنند
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
fillister رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
Those who agree,raise their hands. موافقین دستهایشان رابلند کنند
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
oleomargarine کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
tightrope طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightropes طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
Providence watches over him. از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
They fight like cat and dog . باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
mountain dew ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
She is the talk of the town . همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
musette اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
koumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
meat safe قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
nogging اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
collaret یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
mouse که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
mouses که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
tandem وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
the police are on his track مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
numerical داده ذخیره شده کار می کنند
tandems وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
carriages کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
carriage کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
oatcake کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
Can you get it repaired? آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com