Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
sun disk
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
Other Matches
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
apollo
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
oceanus
خدای دریا خدای اقیانوس
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
asclepius
خدای طب
the supreme
خدای تعالی
my goodness (my God)
<idiom>
اوه خدای من
lar n
خدای خانگی
aeolian
خدای بادها
the supreme
خدای بزرگ
the supreme being
خدای تعالی
poseidon
خدای دریا
godling
خدای کوچک
god the father
خدای پدر
the invisible
خدای نادیده
ares
خدای جنگ
the infinite god
خدای سرمد
parcae
سه خدای سرنوشت
titan
خدای خورشید
titans
خدای خورشید
the almighty god
خدای قادرمطلق
the ever lasting
خدای سرمد
neptune
خدای دریاها
the a of days
خدای ازلی
odin
خدای خدایان
thank god
سپاس خدای را
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
He is a pastmaster at it .
خدای اینکار است
satrun
خدای بذر کاری
jahweh
یهو خدای یهود
idol
خدای دروغی مجسمه
mars
بهرام خدای جنگ
monotheism
اعتقاد به خدای واحد
the ever lasting fod
خدای ازلی و ابدی
latri
پرستش خدای برحق
pluto
خدای عالم اسفل
hymen
خدای عروسی ونکاح
hymens
خدای عروسی ونکاح
Jehovah
یهو خدای بنی اسرائیل
woden
"ادین " خدای روز چهارشنبه
hermes
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
hephaestus
خدای اتش وفلز کاریhipster
jhvh
یهوه خدای قوم یهود
saturnalia
جشن خدای زحل عیاشی
minerva
صنایع یدی خدای پزشکی
valhalla
سالن پذیرایی خدای اودین
uranus
خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
trinity
معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
pans
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
dionysus
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
pan-
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
parthenon
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
proteus
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
priapus
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
satyric
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
vesta
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
bacchic ornament
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
ksr
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
raster
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
Cupid
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Trinity
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
kalki
نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
bacchic
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
auto
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
lead in page
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
autos
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
tables
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
routing
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tabling
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portraits
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
portrait
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
raster
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
glares
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
stations
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
hyperlink
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
backlight
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
devices
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
discs
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
buttoning
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
buttoned
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
pages
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
page
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
sunnier
افتاب رو
patent to the sun
افتاب رو
sunniest
افتاب رو
sunny
افتاب رو
subsolar
در فل افتاب
queen's weather
افتاب
suns
افتاب
sunning
افتاب
sunned
افتاب
sun
افتاب
photosphere
افتاب
dislocate
افتاب
dislocates
افتاب
sunless
بی افتاب
sunshine
افتاب
dislocating
افتاب
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
sunbeams
پرتو افتاب
dawn
طلوع افتاب
turnsole
گل افتاب گردان
sunsets
غروب افتاب
heliolatrous
افتاب پرست
sun worshipper
افتاب پرست
heliologist
افتاب شناس
heliotrope
گل افتاب پرست
girasole
گل افتاب پرست
heliograph
افتاب نگار
dawning
طلوع افتاب
sunbeam
تیغ افتاب
sunbeams
تیغ افتاب
sunbeam
پرتو افتاب
helianthemum
چرخ افتاب
helianthemum
افتاب چرخ
dawned
طلوع افتاب
helianthus
گل افتاب گردان
sunstruck
افتاب زده
dawns
طلوع افتاب
heliophilous
افتاب دوست
sunshade
افتاب گردان
weather beaten
افتاب زده
visors
افتاب گردان
visor
افتاب گردان
sundials
شاخص افتاب
daisy
گل افتاب گردان
sunflower
گل افتاب گردان
daisies
گل افتاب گردان
vizor
افتاب گردان
visorless
بی افتاب گردان
visard
افتاب گردان
sunshades
افتاب گردان
roman candle
افتاب مهتاب
heliosis
افتاب زدگی
heliotherapy
معالجه با افتاب
heliotrope
افتاب گرای
sundial
شاخص افتاب
heliotropism
افتاب گرایی
sunflowers
گل افتاب گردان
sunward
سوی افتاب
sunbaked
افتاب پخته
sun worship
افتاب پرستی
sun struck
افتاب زده
german giant swing
افتاب شکسته
sunshine
تابش افتاب
sunshine
نور افتاب
sun dried
در افتاب خشکانیده
p of the sun
طلوع افتاب
p of the sun
نیش افتاب
sunlight
نور افتاب
sunbath
حمام افتاب
patent to the sun
افتاب گیر
sunup
طلوع افتاب
chamaeleontis
افتاب پرست
sunrise
طلوع افتاب
sunshiny
افتاب گیر
chamaeleon
افتاب پرست
sunshine recorder
افتاب سنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com